خودسوزی زنان: چگونگی، چرایی و پیامدهای آن
(مطالعه موردی: استان کهگیلویه و بویراحمد)
چکیده
خودسوزی به مثابهی شکلی از خودکشی، کنشی نمایشی است که سوژههای اجتماعی به صورت ارادی و آگاهانه برای پایانبخشیدن به زندگی انتخاب میکنند. گسترش انتخاب این صورتبندی ویژه از خودکشی و مرگ، درمیان زنان در استان کهگیلویه و بویراحمد با توجه به وضعیت اجتماعی، فرهنگی و دینی منطقه به یک نابهنجاری و الگوی معنیدار تبدیل شده است که مستلزم بحث و تبیین علمی و تئوریک میباشد.
پژوهش پیش رو در قالب یک تحقیق تاریخ نگارانه شفاهی تلاش دارد با کاربست همزمان روشهای کمی و کیفی در پژوهش و با بهرهبردن از روش مصاحبه آزاد و معناکاوانه، عوامل بسترساز در بروز و شیوع این پدیدار چند وجهی اجتماعی در استان کهگیلویه و بویراحمد، را به پرسش گرفته و از بین رفتن قبح خودکشی در مناطق سنتی با باورهای عمیق مذهبی و گسست در نظام خانواده از سویی و تبدیل شدن خودسوزی به الگویی نمایشی در میان زنان این منطقه را تبیین نماید.
به نظر میرسد حلقههایی از یک زنجیره علل و عوامل پیچیده و مرتبط به یکدیگر برای خودسوزی همچون محرومیت اقتصادی و فرهنگی، ازدواج اجباری، کودک همسری، کودکبیوهگی، قبح طلاق، کمسوادی یا بیسوادی، مشکلات خانوادگی، هنجارهای جنسیتی در قالب سلطهی مردانه، خشونت خانگی و… البته با شدت و حدت متفاوت در میان قربانیان همسان است. همچنین، قربانیان تلاش دارند در نبود حمایت قانونی و اجتماعی از خود، با جلب همدردی دیگران درباره وضعیت زندگی و پیامدهای انتخاب خویش برای خودسوزی، شوهر یا مردان دخیل در آن را در افکار عمومی به محکمه کشانند.
واژگان کلیدی: زنان، خودسوزی، خشونت خانگی، سلطهی مردسالارانه، ناهنجاری اجتماعی، استان کهگیلویه و بویراحمد.
این سخنرانی بخشی از پنل زیر است:
سالن ۲ – فارسی