مهرداد درویشپور
شمول و برابری جنسیتی در میان نوجوانان بدون همراه در سوئد
ناصر تقویان
آزار جنسی در دانشگاه و جنبش «زن، زندگی، آزادی»
گرداننده: سعید پیوندی
چکیدهها
مهرداد درویشپور
شمول و برابری جنسیتی در میان نوجوانان بدون همراه در سوئد
هدف این مقاله توضیح و بحث در مورد وضعیت کودکان بدون همراهی است که در سال ۲۰۱۵ به سوئد آمده اند. بیشتر کودکان پناهجو در این سال بدون والدین خود از افغانستان و خاورمیانه و شمال آفریقا آمده اند. این پژوهش شرحی از پیشینه خاص کودکان بی سرپرست با فقر، فرهنگ مردسالارانه و دسترسی محدود به مدرسه را ارائه می دهد که به جامعه ای رفاهی می آیند که دارای برابری جنسیتی به عنوان یک نظام ارزشی اساسی و امکان تحصیل و مدرسه برای همه کودکان است. در این جامعه پسران و دختران بدون همراه در سوئد با چالشهای مختلفی در زمینه تحصیل، کار و درمان مواجه میشوند. در نهایت، این مقاله بر موانع ساختاری در اکثریت جامعه و امکاناتی تمرکز دارد که میتوانند منجر به ثبات، امکان تحصیل و برابری جنسیتی شود.
ناصر تقویان
آزار جنسی در دانشگاه و جنبش «زن، زندگی، آزادی»
در این گفتار به نسبت میان پدیدهی آزار جنسی در دانشگاه و جنبش «زن، زندگی و آزادی» میپردازیم. پیشتر در برنامهی پژوهشی آزار جنسی در دانشگاه به این یافتهی مهم رسیده بودیم که این پدیده در دانشگاههای ایران به شکلهای گوناگون شایع است و کمیت و کیفیت آن ممکن است از دانشگاهی به دانشگاه دیگر متفاوت باشد. از سوی دیگر، جنبش «زن، زندگی، آزادی» افزون بر خیابان، نمود پرجلوهای در دانشگاهها و در میان دانشجویان داشته است، و پر بیراه نیست بگوییم که حتی دانشجویان در آن نقشی پیشرو و آغازگر داشتهاند. همچنین در کوران چگالش جنبش در مهر و آبان ۱۴۰۱ ، شاهد رویدادهایی درون دانشگاهها بودیم که تازگی و بداعت بیمانندی داشت. بسیاری از زنان دانشجو درون محیطهای دانشگاهی با شعارها، ژستها و ظاهری که در عرفِ ادبیات و کلام دانشگاهیان ناهنجار، زننده و رکیک شمرده میشد به کنش اعتراضی و انقلابی میپرداختند. شگفتی این پدیده هنگامی بیشتر میشود که نه فقط در دانشگاههای مختلط بلکه نیز بهویژه در دانشگاههای تکجنسیتی همچون الزهرا، زنان دانشجو بیمحابا و جسورانه چنین گفتار و رفتاری را از خود بروز دادند. حتی برخی جریان های فمینیسم آکادمیک ایرانی نیز این گونه گفتار و رفتار را با صفت «جنیستزده» توصیف کردند. پرسش این است که چگونه و چرا از دل جنبشی که آرمان آزادی زن را درون زندگی واقعیِ امروزینِ ایرانیان سرلوحهی خود قرار داده و برایش هزینههای بسیار داده است، چنین گفتار و رفتاری از سوی برخی از زنان دانشجو که کمشمار هم نبودند سر زد. این گفتار و رفتار را باید چگونه و با چه معیاری داوری کرد بهگونه ای که نه به دام کلیشههای جنسیتیِ پیشاجنبش بیفتیم و نه در آرمان اخلاقی جنبش خللی وارد کنیم؟ برای پاسخ به این پرسش، نقبی میزنیم به یافتههای پروژهی آزار جنسی در دانشگاه. برمینمایانیم که زن دانشجوی ایرانی ادراکی بیواسطه و تجربهای زیسته و دردناک از پدیدهی آزار جنسی در دانشگاه در شکلهای گوناگونش دارد. او بخش مهمی از چرایی و چگونگی بروز این پدیده را در ساختارهای پدرسالارانهی مشترک میان مناسبات آکادمیکِ استادان از سویی، و کلیت نظم سیاسی حاکم بر ایران از سوی دیگر میبیند. نمود گفتار و رفتار زنان دانشجو در خلال جنبش «زن، زندگی، آزادی»، که برخی بدان برچسب «جنسیتزده» میزنند، بخشی از عصیان و شورش پرشور نسلهای پسین ایرانیان است در برابر نظم پدرسالارِ نمود یافته در ساختار رسمی سیاسی و نیز در مناسبات آکادمیکِ حاکم بر استادان دانشگاه. این عصیان را زنان دانشجو برای تحقق آرمان آزادی درون زندگی اینجا و اکنون خود چه درون دانشگاه و چه بیرون آن ضروری دیدهاند.