بنر بودجه و جنسیت
مفاهیم و زبان: پویایی اجتماعی و سیاسی در ایران (پنل)

مفاهیم و زبان: پویایی اجتماعی و سیاسی در ایران (پنل)

This post is also available in: English

پنج‌شنبه 22, آگوست 2024
00
روز
00
ساعت
00
دقیقه
00
ثانیه
این رویداد پایان یافته است

زبان ارائه: فارسی

سومین کنفرانس بین‌المللی ایران‌پژوهی معاصر

برگزارکننده: دانشگاه ایران آکادمیا

تاریخ برگزاری: ۲۲ و ۲۳ اوت ۲۰۲۴

مکان ارائه: دانشگاه گوته، فرانکفورت، آلمان

سخنرانی
189 محتوا
کنفرانس ۲۰۲۴
سومین کنفرانس دوزبانه بین‌المللی ایران‌پژوهی معاصر ۲۰۲۴
73 محتوا

نام‌ها

Play Video

سیما حسن‌دخت فیروز

پیدایش و اوج و افول مفهوم «مستضعف» در سپهر سیاسی-اجتماعی ایران معاصر

منیژه میرمکری

مفاهیم و کلیشه های جنسیتی در زبان های فارسی و کردی میانی

گرداننده:‌ سپیده سیاوشی

چکیده‌ها

سیما حسن‌دخت فیروز

پیدایش و اوج و افول مفهوم «مستضعف» در سپهر سیاسی-اجتماعی ایران معاصر

میدان مفهومی «فرودست» در برهه‌های مختلف تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران معاصر از مفهوم‌ها و واژه‌های مختلفی انباشته شده است که برخی از آن‌ها بدل به نقاط کانونی گفتمان‌های چپ و راست و اسلام‌گرا شدند. «مستضعف» یکی از این مفاهیم کلیدی است که حدود سه دهه در کانون بحث‌های مبارزاتی و نهادی پیش و پس از انقلاب ۱۳۵۷ خورشیدی در ایران قرار گرفت.

مسئله‌ی پژوهش حاضر چگونگی برآمدنِ این مفهوم و نقشی است که در یک دوره‌ی تاریخی مشخص در ایران معاصر ایفا کرده است. ازاین‌رو، با استفاده از رویکرد تاریخ مفهوم‌ها و چارچوب تحلیل گفتمانی و با ارجاع به اسنادی چون بیانیه‌ها و نشریات و سخنرانی‌ها و برنامه‌های توسعه، ابتدا چگونگی پیدایی مفهوم «مستضعف» در سپهر سیاسی-اجتماعی ایران معاصر مورد بحث قرار می‌گیرد.

در این بخش خواهیم دید که پاگرفتن گفتمان اسلام سیاسی در مقام یک گفتمان مبارزاتی در فضایی که سابقه‌ی طولانی مبارزاتی گروه‌های چپ از دهه‌ها پیش وجود داشت، چگونه به زایش مفهوم «مستضعف» در تقابل با مفاهیمی مثل زحمتکش و رنجبر می‌انجامد. در گام بعد به اوج‌گیری این مفهوم در آستانه‌ی انقلاب ۵۷ و اندکی پس از آن خواهیم پرداخت.

در این دوره، «مستضعف» بدل به فیگور اصلی و انقلابی اسلام‌گرایان شد و اگرچه از همان آغاز هم معناها و دلالت‌های یکسانی نداشت اما در آن سال‌های پرشور و هیجان، تنش‌های درونی این مفهوم پنهان ماند و روایتی یکدست از آن هژمون شد تا بتواند توده‌ها را با خود همراه کند.

به‌قدرت‌رسیدن اسلام‌گرایان و تثبیت نظام جمهوری اسلامی با حذف تدریجی «مستضعف» از ادبیات حاکمان و برنامه‌های توسعه‌ی ملی همراه بود. از این تاریخ به بعد منظور از «مستضعف» تنها ستمدیدگان جهان و هر ملت و دولت دیگری بوده است که در برابر امپریالیسم ایستادگی می‌کرده است.

در داخل نیز این مفهوم در نهایت به پیشوای مملکتی اطلاق شد که در برابر قدرت‌هایی مثل آمریکا ایستاده است، اما در اطلاق به توده‌ی مردم، در چرخشی اساسی، جای خود را به واژگان دیگری چون قشر آسیب‌پذیر و کمتربرخوردار و محروم و دهک پایین داد که به‌روشنی نمایانگرِ شیوه‌های حکمرانی حاکمان و نوع نگاه آن‌ها به مردم بوده است.

منیژه میرمکری

مفاهیم و کلیشه های جنسیتی در زبان های فارسی و کردی میانی

در اغلب زبان ها عناصر و نشانه های آشکاری وجوددارد که دال بر جنسیتگرایی زبانی است. شماری از فیلسوفان زبان در نیمه دوم قرن بیستم و پیش از آن نیز معتقد بودند آنچه در زبان بازنمایی شده و روی می دهد بازتاب نگرش و اندیشه ای گویشوران زبان است و برخی دیگر از آنان بر این باور بودند اندیشه در زبان شکل می گیرد. مردمشناسان و زبانشناسان اجتماعی زبان و فرهنگ را چنان در هم تنیده می دانند که گاهی این دو را از هم تفکیک نمی کنند.

در این میان فمینیستهای موج دوم که نسبت به فمینیستهای موج یکم رادیکالتر بودند و به گفته هالوز و موسولی (۲۰۰۶) رابطه ناآرامی با فرهنگ عامه داشتند فرهنگ را مکانی برای بازتولید نابرابری های جنسیتی دانسته و معتقد بودند تصاویر کاذبی از زنان از طریق فرهنگ/ زبان به تصاویر غالب اجتماعی از زنان تبدیل شده است و خواستار اصلاحات زبانی شدند.

به این امید که با زدودن عناصر زبانی خاصی از زبان، که از نظر آنان نشانه هایی از جنسیتگرایی و تبعیض و نابرابری میان جنسیت ها بودند، بتوانند در نگرش افراد جامعه تغییری ایجاد نمایند و از این طریق با مفاهیم و کلیشه های مردمحور مبارزه کنند. بنابراین در نیمه دوم قرن بیستم همراه با دیگر عرصه ها زبان نیز عرصه ای برای مبارزه فمینیست ها با فرهنگ مردمحور گردید.

پیش از این مباحث، در زبان شناسی نیز دیدگاه سوسور که معتقد بود معنا ساختاری است، یعنی معنای یک نشانه به رابطه آن با سایر نشانه‌ها بسته ‌است، از سوی ساختارگرایان مورد توجه قرار گرفته بود و رویکرد ساختارگرایانه سوسور، در زبان‌شناسی نفوذی عمیق یافته بودو تأثیر آن در علوم اجتماعی به مراتب وسیع‌تر نیز بود.

بنابراین، بررسی های زبانی خاصی آغاز گردیدند که نشانه های زبانی را به عنوان متغیرهایی که بیانگر درجاتی از جنسیتگرایی زبانی هستند در سطوح مختلف زبان مورد نقد قرار دادند و این دیدگاه خواستار زدودن تمام جنبه های شناختی و نمادین که مروج یا عامل بازتولید فرهنگ نابرابری جنسیتی بودند، شد.

اگرچه این شیوه بررسی زبانی به سبب رویکرد ذاتگرایانه آن مورد نقد پساساختارگرایان که دیدگاه تحلیل گفتمانی داشتند، قرار گرفت اما هنوز یکی از روشهای غالب بررسی زبانی در شاخه زبان و جنسیت و مطالعات جنسیت است.

در این تحقیق بااستفاده از نمونه های زبانی که از نثرهای مختلف زبان های فارسی و کردی میانی جمع آوری شده است تلاش بر این بوده نشانه ها و عناصری در سطوح زبانی و در سطح گفتمانی مشخص و مورد نقد و گفتگو قرار گیرند. تحقیق در چارچوب نظریه های مربوط به زبان و جنسیت صورت گرفته و روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری هدفمند بوده است.

داده‌ها بر پایه مولفه ها و معیارهای دیدگاههای فوق و بررسی تصویرسازی و کلیشه های حاضر در نثرهای گوناگون نشان داد فرهنگ و گفتمان مرد-محور در زبان و ادبیات فارسی و کردی میانی حضور داشته و این زبان ها در سطح معناشناسی و گفتمانی مفاهیم و کلیشه های جنسیتی را بازتولید و تحکیم می بخشند.

پیشنهاد ما

خبرها

رویدادها