سوما نگهدارینیا
دادخواهی به مثابهی مقاومت، مادران به عنوان بازیگران معترض (مورد بررسی: مادران دادخواه کردستان و کنش اعتراضیشان از سال ١٤٠١-١٣٥٨)
عاصفه رضایی
مادرانگی در عرصه تغییر: بررسی تأثیر نقش مادران در جنبشهای اجتماعی و سیاسی
گرداننده: منصوره شجاعی
چکیدهها
سوما نگهدارینیا
دادخواهی به مثابهی مقاومت، مادران به عنوان بازیگران معترض (مورد بررسی: مادران دادخواه کردستان و کنش اعتراضیشان از سال ١٤٠١-١٣٥٨)
در پژوهش، تاریخنگاری و مطالعات مربوط به انقلاب سال پنجاهوهفت در ایران، بخش مغفولی وجود دارد و آن سیر اتفاقات در شهرهای کردنشین است-که به مخالفت علیه حکومت برآمده از انقلاب دست به کنش سیاسی زدند- یعنی بازهایی تاریخی که از اسفند پنجاهوهفت با تظاهرات مسالمتآمیز مردمی در خیابانها آغاز شد و در طی چند ماه به اعتراضات رادیکال خیابانی، تحصنهای دستهجمعی، کوچ اعتراضی از شهرها و در نهایت جنگهای داخلی با حکومت ایران انجامید.
از پی این اتفاقات جمهوری نوپای اسلامی ایران به سرعت در پی حذف مخالفین دست به ناپدیدسازی قهری، اعدامهای بیضابطه و مخفیانه-در منطقی که در آن بر علیه حکومت شورش در گرفته بود-زد و تعداد زیادی از شهروندان مخالف را بدون محاکمه و گروهی به جوخههای اعدام سپرد و در گورهای بینام و نشان دفن کرد.
از پی این فجایع- که تخمین دقیقی برای تعداد کشتهشدگان در آن به سبب پنهانکاری حکومت در دست نیست- گروهی از زنان و مادران کُرد در گروهای محلی و با سازماندهی از پایین، کنش مدنی/سیاسی را به منظور دادخواهی آغاز کردند. اما فعالیت این زنان به دلایل مختلفی از جمله فضای امنیتی کردستان و همچنین شکاف مرکز/حاشیه، عموما از دید مردم ایران و نیز فعالان حقوقبشر و سیاسیون پوشیده ماند.
این مقاله با استناد به اسناد آرشیوی (عکس، ویدئو، صوت) خاطرات نگاشته شدهی زنان فعال دادخواه و روایت شاهدان و نیز مصاحبه با تعدادی از مادران عزادار/دادخواه کردستان به واکاوی نقش سیاسی مادر، مبارزات رادیکال آنها، سازماندهی و فعالیتهای سیاسی/فرهنگی این مادران در طی سالهای ١٤٠١-١٣٥٨ با تکیه بر ادبیات فمینیستی میپردازد.
و من به عنوان پژوهشگر اهمیت پرداخت به این موضوع را از این منظر توجیه میکنم که در اغلب مطالعات فمینیستی و حقوق بشری مربوط به وقایع پس از انقلاب در ایران پیشینهی دادخواهی با غفلت از کنش رادیکال مادران دادخواه کردستان-که از نخستین روزهای بهار ١٣٥٨ آغاز شد- اولین حضور فیگور “مادر دادخواه” را به فعالیت ؛مادران خاوران” نسبت داده که فعالیتشان عمدتا به پس از کشتارهای ١٣٦٧ بازمیگردد.
لذا پرداخت به شکافی قریب به ده سال در تاریخ دادخواهی از طریق شرح و بسط فعالیتهای این مادران، سعی در روشن کردن بخشی از تاریخ مخدوش وقایع انقلاب در ایران را دارد.
عاصفه رضایی
مادرانگی در عرصه تغییر: بررسی تأثیر نقش مادران در جنبشهای اجتماعی و سیاسی
مقاله حاضر به موضوع بسیج مبتنی بر مادرانگی در جنبشهای اجتماعی یا آنچه «جنبش مادران» نامیده میشود میپردازد.
در این تحقیق، چارچوبهای ماتریالیستی (مادر گرایانه، مادر محور)، شامل عناصر مرتبط با مادرانگی و هویت مادری مورد توجه قرار میگیرند که برای اهدافی خاص در یک بستر و زمینه مشخص، به منظور دعوت به کنشگری یا حمایت از فعالیتهای جمعی و مردمی، بکارگرفته میشوند.
این مقاله با مطالعه موردی جنبشهای مادران در آرژانتین و ایران، یعنی مادران میدان مایو و مادران پارک لاله یک مطالعه تطبیقی ارائه میدهد که به فهم بهتر معنا و اهمیت مادرانگی در بسترهای تاریخی-فرهنگی و جغرافیایی مشخص کمک میکند و بینشهای عمیقتری درباره فرهنگ و ساختارهای اجتماعی و جنسیتی بر رویکردهای ماتریالیستی ارائه میدهد.
این تحقیق با استفاده از چارچوبهای نظری مختلف مانند رویکرد اینتر سکشنال، حوزههای عمومی و خصوصی، و بررسی رابطه میان ماتریالیسم و فمینیسم، نشان میدهد که چگونه استفاده از چارچوبهای ماتریالیستی (مادر گرایانه) توسط کنشگران، به توانمندسازی و ترویج حقوق شهروندی منجر میشود.
بررسی میشود که چطور ویژگیهای سنتی مربوط به حوزه خصوصی به بحثهای فمینیستی درباره مادرانگی راه مییابند و با ورود به عرصه سیاسی/ عمومی، چه تنشها و پارادوکسهایی پدیدار میگردند.