بهداد بردبار
درک پیچیدگیهای فرهنگ هواداران فوتبال ایران
سهیل رضانژاد
کار دیجیتال در ایران: مطالعه موردی رانندگان اشتراک سواری آنلاین
گرداننده: کیا (کیارش) عالیپور
این پنل شامل دو ارائه مستقل است. ارائه اول به پیچیدگیهای کارگری دیجیتال در ایران از منظر رانندگان اشتراک سواری آنلاین میپردازد و ارائه دوم به به بررسی فرهنگ هواداری فوتبال در ایران، به ویژه در کلانشهر تهران، و ، میپردازد.
در ابتدا سهیل رضانژاد در مطالعهای پیرامون کارگران راننده در شرکت اشتراکگذاری آنلاین اسنپ در تهران، به وضعیت کارگران دیجیتال و تجربهی آنان در بازار کار غیردائمی میپردازد. رضانژاد که پژوهش خود را بر اساس کار میدانی و مصاحبههای کیفی با رانندگان اسنپ انجام داده، به چالشهای کاری این افراد از جمله رقابتهای شدید، ساعات کاری طولانی و اقدامات کنترلی و نظارتی شرکت اشاره میکند.
او میگوید شرکت اسنپ برای افزایش رقابت و بازدهی، سیستمهای انگیزشی خاصی طراحی کرده که رانندگان را به ساعات کاری طولانیتر ترغیب میکند و حتی در مواردی با اعمال نظارتهای امنیتی و آزمونهای روانی به حذف رانندگان از پلتفرم پرداخته است.
رضانژاد استدلال میکند که این روند، به جای ایجاد فرصتهای شغلی پایدار، منجر به از دست دادن هویت شغلی رانندگان شده است و آنان را به کارگرانی موقت تبدیل کرده که هر سفر را همچون شغلی موقت آغاز و به پایان میرسانند. در نتیجه، این وضعیت ناپایداری و اضطراب دائمی را در میان رانندگان ایجاد کرده و آنها را به حالتی از تعلیق و بلاتکلیفی فرو برده است.
بهداد بردبار در پژوهش خود از فرهنگ پرشور هواداران فوتبال در ایران میگوید، و نشان میدهد که چگونه ورزشگاه به مثابه یک جهان کوچک اجتماعی، فضایی برای بیان احساسات، مطالبات، و حتی اعتراضات هواداران فراهم میکند. در حالی که هواداران با اجرای نمادهایی مانند مراسم عاشورا و سینهزنی احترام خود به آیینهای مذهبی را نشان میدهند، در عین حال با سردادن شعارهای اعتراضی علیه پلیس و سیاستمداران به بیان نارضایتیهای خود نیز میپردازند.
بردبار اشاره میکند که اگرچه فوتبال همواره بستر مناسبی برای اعتراض به وضعیت سیاسی کشور بوده و برخی فعالان سیاسی نیز در تلاشاند که از طریق آن افکار عمومی را تحت تاثیر قرار دهند، هنوز فاصله زیادی میان هواداران فوتبال ایرانی و جنبشهای سیاسی رادیکال وجود دارد.
او به نمونههای پر رنگی از اعتراضات فوتبالدوستان اشاره میکند؛ برای نمونه، ماجرای سحر خدایاری که به علت ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه، پس از دستگیری و تعویق در دادگاه، خود را به آتش کشید و موجب همبستگی میان هواداران در استادیومها شد. به علاوه، بردبار به نقش ستارههای فوتبال چون وریا غفوری و علی کریمی در حمایت از اعتراضات مردمی در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» در سال ۲۰۲۲ اشاره میکند، هرچند که حمایت هواداران از تغییرات رادیکال همچنان محدود باقی مانده است.