سپیده خاکسار
پژواک سکوت: نقش زنان در موسیقی ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷
بیژن میثمی
بررسی نمادهای هفت در موسیقی ایران باستان
گرداننده: سهیل هومن
سخنرانی سپیده خاکسار با عنوان “پژواک سکوت: نقش زنان در موسیقی ایران پس از انقلاب 1979” به بررسی تاریخ پیچیده و اغلب چالش برانگیز زن در موسیقی ایرانی، به ویژه پس از انقلاب اسلامی 1979 می پردازد. ارائه او چندین دوره تاریخی را در بر می گیرد. و به نقشها، مبارزات و مشارکت زنان در صحنه موسیقی ایران میپردازد.
خاکسار با اعتراف به سابقه طولانی حضور زنان در اشکال مختلف فرهنگی از جمله موسیقی، علیرغم مواجهه با موانع متعدد، آغاز می کند. او توضیح می دهد که چگونه در دوران تحصیل خود در رشته موسیقی در دانشگاه تهران، با محیطی محدودکننده و مردسالارانه مواجه شد که زنان را به حاشیه رانده بود.
در ایران پس از انقلاب، زنان از اجرای عمومی موسیقی، به ویژه به عنوان خواننده انفرادی، منع شدند، که منجر به دورانی شد که نوازندگان زن عمدتاً به فضاهای خصوصی یا زیرزمینی رانده شدند. این به حاشیه راندن علاقه علمی او را به کاوش در مشارکت زنان در موسیقی در ایران برانگیخت، موضوعی که به دلیل تابوهای فرهنگی و محدودیت های سیاسی تا حد زیادی ناشناخته مانده است.
این سخنرانی حول محور سه دوره تاریخی کلیدی در موسیقی ایران تنظیم شده است: انقلاب مشروطه، دوران پهلوی (قبل از انقلاب اسلامی)، و دوره پس از جمهوری اسلامی 1979. هر یک از این دورهها منعکسکننده جوهای اجتماعی و سیاسی متفاوتی است که به طور قابل توجهی بر نقش زنان در صنعت موسیقی تأثیر میگذارد.
در جریان انقلاب مشروطه، مشارکت زنان در موسیقی عمدتاً به حوزههای خصوصی، مانند گردهماییهای خانوادگی و دادگاههای سلطنتی محدود میشد.
خاکسار خاطرنشان می کند که زنان در بارگاه های سلطنتی اغلب مراسم و مراسم ویژه ای ترتیب می دادند و موسیقی هایی را می نواختند که در محدودیت های زمانه قابل قبول بود. این دوره ای را رقم زد که در آن نقش های موسیقایی زنان قابل تحمل بود اما به زمینه های اجتماعی و فرهنگی خاص محدود می شد.
دوران پهلوی، بهویژه در دوران رضاشاه و پسرش محمدرضا شاه، دورهای از مدرنیزاسیون را به همراه داشت و حضور زنان در موسیقی را افزایش داد. اصلاحات در این دوران، از جمله تأسیس مدارس موسیقی، به زنان اجازه داد تا آموزش رسمی ببینند و به اجرای عمومی بپردازند.
اگرچه محافظه کاری اجتماعی همچنان موانع مهمی را ایجاد می کرد. چهرههای برجستهای مانند قمرالملوک وزیری با نفوذ به فضاهای اجرای عمومی به نماد تبدیل شدند، با این حال بسیاری از نوازندگان زن همچنان با مقاومت اجتماعی مواجه بودند.
انقلاب اسلامی 1979 به طرز چشمگیری چشم انداز زنان در موسیقی را تغییر داد. اجرای عمومی زنان ممنوع شد و بسیاری از نوازندگان مجبور به تبعید یا فعالیت های زیرزمینی شدند. خاکسار خاطرنشان می کند که برخی از زنان به اجرا در مجالس مخفیانه ادامه دادند.
در حالی که برخی دیگر از کشور گریختند تا حرفه موسیقی خود را در خارج از کشور دنبال کنند. ممنوعیت اجراهای انفرادی زنان در انظار عمومی و رسانه ملی حتی پس از کاهش محدودیتها در دوره ریاست جمهوری رفسنجانی در دهه 1990 همچنان پابرجا بود.
خاکسار در پایان به تاب آوری زنان موسیقیدان ایرانی در برابر چالش های سیاسی و اجتماعی می پردازد. علیرغم مقررات سختگیرانه، زنان همچنان در داخل و خارج از ایران راه هایی برای ابراز موسیقی خود پیدا کرده اند. جنبشهایی مانند تظاهرات «زنان، زندگی، آزادی» مبارزات جاری برای برابری جنسیتی را برجسته کردهاند.
موسیقی نقشی حیاتی در این تلاشها ایفا میکند. خاکسار در طول سخنان خود بر اهمیت قدردانی و حمایت از مشارکت زنان ایرانی در موسیقی تأکید می کند، زیرا آنها همچنان در حال حرکت در یک چشم انداز فرهنگی در حال تحول و اغلب محدودکننده هستند.
بیژن میثمی در سخنرانی خود با عنوان “کاوش در نمادگرایی عدد هفت در موسیقی باستانی ایران” به بررسی نقش و اهمیت نمادین عدد هفت در اعتقادات باستانی ایرانیان میپردازد. این عدد در فرهنگ ایرانی و هندی به عنوان نمادی از کمال مادی و معنوی شناخته میشود و در جنبههای مختلف هستی نقش بسزایی داشته است.
در موسیقی سنتی ایرانی، این نمادگرایی از طریق سنت شفاهی به نسلهای مختلف منتقل شده و در نهایت به شکل “هفت دستگاه” تجلی یافته است که با هفت ملودی موجود در گاتاها، تحت عنوان “هفتاتا” مطابقت دارد. این ملودیها با دعایی برای اندیشه، گفتار و کردار نیک پیوند خورده و نشاندهنده ماهیت معنوی آنهاست.
میثمی به بررسی نماد عدد هفت در آیینهای باستانی مانند مهرپرستی میپردازد که در آن، عدد هفت با جستجوی اسرار مهر و مقاومت در برابر شر ارتباط دارد. همچنین به مراسمهایی اشاره میکند که در آنها هفت درب معابد با هفت ایستگاه خدمت باز میشدند و نمایانگر هفت مرحله دعا و سفر به سوی کمال بودند.
وی به متون باستانی مانند گاتاها اشاره میکند که در آنها به هفت منطقه یا اقلیم اشاره شده است و در کتاب “بندهش” نیز به تقسیم زمین به هفت قسمت تاکید شده است.
در موسیقی ایرانی، “هفت دستگاه” شامل شور، سهگاه، چهارگاه، ماهور، همایون، راستپنجگاه و نوا است که فهم این مفهوم در بستر تاریخی و موسیقایی به بررسی و تحلیل بیشتری نیاز دارد. میثمی در این سخنرانی به تجزیه و تحلیل این سنت پرداخته و پیچیدگیهای آن را در زمینه موسیقیشناسی تاریخی روشن میسازد.