بنر بودجه و جنسیت
سرکوب، خشونت و جنبشهای اجتماعی (پنل)

سرکوب، خشونت و جنبشهای اجتماعی (پنل)

This post is also available in: English

جمعه 23, آگوست 2024
00
روز
00
ساعت
00
دقیقه
00
ثانیه
این رویداد پایان یافته است

زبان ارائه: فارسی

سومین کنفرانس بین‌المللی ایران‌پژوهی معاصر

برگزارکننده: دانشگاه ایران آکادمیا

تاریخ برگزاری: ۲۲ و ۲۳ اوت ۲۰۲۴

مکان ارائه: دانشگاه گوته، فرانکفورت، آلمان

سخنرانی
189 محتوا
کنفرانس ۲۰۲۴
سومین کنفرانس دوزبانه بین‌المللی ایران‌پژوهی معاصر ۲۰۲۴
75 محتوا

نام‌ها

جواد خرمی مقدم

تاثیر سرکوب معترضان بر فروکش کردن اعتراضات دی ماه ۹۶

رضا کارخانه

خشونت به مثابه سیاست: چگونه سیاست از دل ناجنبش های اجتماعی بازسازی می شود؟

مهرداد درویش‌پور

خشونت، قدرت و جنبش های اجتماعی

گرداننده:‌ هادی میری آشتیانی

چکیده‌ها

جواد خرمی مقدم

تاثیر سرکوب معترضان بر فروکش کردن اعتراضات دی ماه ۹۶

“نه تهديد نه زندان، ديگه فايده نداره” اين ؛ شعار مكرر كارگران معترض نيشكر هفت تپه در آذرماه و ديماه سال ١٣٩٧ يعنى درست يك سال پس از اعتراضات دى ماه سال ١٣٩٦ بود كه بازتاب گسترده اى در رسانه ها پيدا كرد. طى چند سال گذشته بسيارى از شهرهاى ايران صحنه اعتراض اصناف و گروه هاى مختلف مردمى از جمله معلمان، كارگران، دانشجويان، بازاريان، كاميونداران، پرستاران، خسارت ديدگان موسسات مالى و … بوده است.در اين ميان حركت اعتراضى كارگران نيشكر هفت تپه، گويى به ماكت كوچكى از جامعه ايران تبديل شده است.اعتراضات آنها از ١٨ تا ٢٣ آذر ٩٦ به عنوان پيش درآمد اعتراضات ديماه همان سال مطرح شد و يكسال پس از فروكش كردن آن، بار ديگر در آذر و ديماه سال ٩٧ با دستگيرى تعدادى از نمايندگان كارگران معترض از جمله اسماعيل بخشى، اوج گرفت.شعار “نه تهديد نه زندان، ديگه فايده نداره” در حالى يكسال پس از اعتراضات دي ماه ٩٦ در كشور طنين انداز شد كه جمهورى اسلامى طى اين مدت تمامى تلاش خود را بكار برد تا با سركوب شديد اعتراضات، جلو گسترش و ادامه آن را بگيرد.حركت هاى اعتراضى دى ماه ١٣٩٦ به دليل شتاب ناگهانى و گستردگي آن ، يادآور حركت هاى اعتراضى سال ١٣٥٦ يعنى يكسال قبل از پيروزى انقلاب ١٣٥٧ در ايران بود.خيزش ناگهانى بيش از ١٠٠ شهر، بسيارى از تحليلگران مسايل ايران را غافلگير كرد.در پى گسترش روز افزون اعتراضات، جمهورى اسلامى كه طى چهار دهه گذشته نشان داده است هيچگونه حركت اعتراضى را تحمل نمى كند، همچون تابستان هاى سالهاى ٦٧، ٧٨ و ٨٨ با تمام قوا به سركوب اعتراضات زمستان ٩٦ پرداخت به نحوى كه طبق گزارشات منتشره، بر اثر آن حدود ٥٠ نفر كشته و بيش از پنج هزار نفر در سراسر كشور بازداشت شدند.هر چند اين سركوب ها نتوانست حركت هاى اعتراضى را به طور كامل خاموش كند ولى جمهورى اسلامى تلاش كرد تا شتاب و گستره آن را محدود كند.اهميت تحقيق حاضر آن است كه مى خواهد به طور مشخص به بررسى تاثير عامل سركوب بر پديده فروكش كردن اعتراضات دى ماه ٩٦ بپردازد.  تحقيق و بررسى موضوع  “تاثير سركوب معترضان بر فروكش كردن اعتراضات دى ماه ٩٦” در پى دست يافتن به پاسخ اين پرسش مشخص و محدود است كه “آيا سركوب شديد معترضان توسط جمهورى اسلامى يكى از عوامل اصلى فروكش كردن اعتراضات دى ماه ١٣٩٦بود؟ “آنچه كه تحقيق حاضر را نسبت به مقالات و تحقيقات گذشته متمايز مى كند اين است كه در اين تحقيق تلاش شده است با توجه به نظريات و تئوري هاى مطرح شده در خصوص “شرايط انقلابى”، به بررسى نقش سركوب ها بر محدوديت حركت هاى اعتراضى بپردازد و به پاسخ هايى دست يابد كه حاصل تحقيق را به صرف بازسازى رخدادها، محدود نكند.در مقالات و تحقيقاتى كه تاكنون در خصوص بررسى پديده اعتراضات ديماه ٩٦ منتشر شده، به اندازه كافى به موضوع “دولت و سازمان زور و سركوب” و نقش آن در فروكش اعتراضات، توجه نشده است.اين در حالى است كه اگر “نارضايتى اجتماعى”، “پيدايش گروههاى بسيج گر”، “ناتوانى در قواى سركوب دولت” و “كوشش براى ايجاد ساخت جديد قدرت” را عناصر اصلى هر “وضعيت انقلابى” بدانيم، همانگونه كه بشريه تاكيد كرده است “حكومت از نظر نقشى كه در سركوب بازى مى كند، مهمترين بازيگر وضعيت انقلابى است.” (بشيريه، ١١٣:١٣٧٨)هدف اين نوشتار آن است كه با تمايز دو مقوله “پيدايش وضعيت انقلابى” و “گذار موفق يا ناموفق (پيروزى يا عدم پيروزى انقلاب)”، بر اهميت نقش “سازمان زور و سركوب دولت ها” در اين گذار موفق يا ناموفق، تاكيد كند و با تمركز بر روى عنصر “سركوب” و تاثير آن بر فروكش اعتراضات ٩٦، زمينه بحث و گفتگو براى ناكارآمد كردن دستگاه سركوب را فراهم كند تا از ميانه اين تبادل نظرها، راهكارهاي عملى براى كند كردن سلاح سركوب و گذار كم هزينه، متولد شود.

رضا کارخانه

خشونت به مثابه سیاست: چگونه سیاست از دل ناجنبش های اجتماعی بازسازی می شود؟

در برابر رژیم های استبدادی که هیچ شکلی از مشارکت اجتماعی را تاب نمی آورند و هرگونه نقد و اعتراض به وضعیت موجود را با خشن ترین شیوه های ممکن سرکوب می کنند، چگونه می توان فضایی برای عمل جمعی قائل شد؟ اگر سیاست در تعریف آرنتی آن صرفاً محصول روابط انسان‌های آزاد و برابر در حوزه عمومی است، آنگاه که حوزه عمومی از میان می رود و خشونت در برهنه ترین شکل آن عیان می گردد، جنبش های سیاسی چگونه می توانند به حیات خود ادامه دهند؟ و در نهایت آیا زوال آرام جنبش ها در چنین فضایی را باید همچون پایان امر سیاسی در جوامع استبدادی تفسیر کرد؟ دراین پژوهش در وهله نخسن برآنیم تا تا با مطالعه ی جنبش های اخیر در ایران و به خصوص جنبش “زن-زندگی-آزادی” با عاریت گرفتن مفهوم “نا-جنبش” از آصف بیات در پی پاسخ به پرسش نخست برآییم. آصف بیات در طی مطالعاتش در زمینه انقلاب های مشهور به بهار عربی که از سال 2010 تا 2012 بسیاری از کشورهای عربی-اسلامی را در نوردید به اشکالی از مقاومت در خاورمیانه نظر می‌کند که لزوماً با مفهوم جنبش در جوامع غربی سازگار نیست. در واقع، برای توضیح بسیاری از پیچیدگی‌های جوامع خاورمیانه نمی‌توان از نظریات رایج در مورد جنبش‌های اجتماعی بهره برد. چرا که از نظر او جوامع غربی، جوامعی به‌مراتب تمایز‌یافته‌تر و از نظر سیاسی بازتر و ساختارمندتر از جوامع خاورمیانه هستند. او به جای مفهوم “جنبش‌”، واژه‌ی “نا-جنبش‌” سود می‌برد تا بر تغییراتی دست بگذارد که از رهگذر استمرار حضور در سپهر اجتماعی و سیاسی روی می‌دهند. در واقع از خلال این حضور است که فضاهای جدیدی خلق یا کشف می‌شوند که امکان بازتاب اعتراض و نارضایتی را فراهم می‌کنند. تعریف نا-جنبش ناگزیر ما را به تعریف شکلی دیگری از سیاست می کشاند که به نظر می رسد بر خلاف سیاست آرنتی در پیوندی ریشه ای با خشونت است. در واقع، «سیاست»، در اینجا دستور زبان و رویه‌ای دارد که قبل از هر چیز با بیرون زدگی از قانون تعریف می شود. در اینجا امتناع شهروند از صحبت به زبان قانون و اصرار بر استفاده از زبان دیگر یعنی خشونت است که عرصه ی سیاسی جدیدی می گشاید. اینطور نیست که این شهروند با قدرت درگیر نیستند، بلکه آنها آگاهانه دولت را درگیر می کنند. این نوع اصرار بر زبان‌های جدید سیاسی یا شیوه‌های جدید کنش سیاسی است که آنچه را که برای دولت قابل قبول و قابل درک است، به چالش می‌کشد و به طور کلی سیاست سرکش را مشخص می‌کند. سیاست سرکش در کنار مفهوم نا-جنبش چارچوبی فراهم می آورد تا ضمن پاسخ به پرسش های فوق به تعریف تازه ای از کنش های سیاسی در جنبش های اخیر در ایران دست یابیم.

مهرداد درویش‌پور

خشونت، قدرت و جنبش های اجتماعی

از سالها پیش در پژوهش های خود بر این نکته که “اگر انقلابی در ایران شکل گیرد، زنانه خواهد بود تاکید کرده که از جمله “دختران خیابان انقلاب نماد انقلاب زنانه در ایران” جلوه ای از آن بود. ابرجنبش زن، زندگی، آزادی اما مهر “نخستین انقلاب فمینیستی جهان” را نصیب خود کرد. برخی همگانی بودن یا خصلت تقاطعی این جنبش را نافی انقلاب زنانه دانستن آن خوانده یا همچون طباطبایی از “انقلاب ملی در انقلاب اسلامی” سخن گفتند. یکی از مهمترین ویژگی های این جنبش خصلت مسالمت امیز آن بود که با خشونت سرکوب شد و جامعه با گسترش انسداد سیاسی بیشتر روبرو شد. هم از این رو مسئله خشونت و قدرت و جایگاه آن در تحول به سوی دموکراسی بیش از پیش به از مطرح ترین پرسمان های روز بدل شده که این مقاله به آن می پردازد. برخی با تکیه بر “خشونت مشروع”، نفی آن را در برابر خشونت لجام گسیخته قدرت ها نادرست می دانند. و برآنند که تاکید یکسویه بر خشونت پرهیزی، می تواند به خلع سلاح این جنبش ها در برابر خشونت دولتی بیانجامد. در مقابل، برخی دیگر با تکیه بر نتایج انقلابات قهری، تاکید برگفتمان خشونت پرهیز را برای کاهش هزینه های اجتماعی و انسانی و فراگیر شدن اعتراضات پراهمیت می دانند. این نوشته با تکیه بر برخی مفاهیم تئوریک درباره خشونت و قدرت و تجربیات عملی، می کوشد جایگاه خشونت و قدرت را در جنبش های اجتماعی را واکاوی کند.

پیشنهاد ما

خبرها

رویدادها