مزدک دانشور
طرح تحول سلامت، برنامه ریزی اجتماعی و نئولیبرالیسم
پردیس قره بگلو
آموزش پزشکی در ایران پس از انقلاب: سیاست، اقتصاد و بازسازی پزشکی
سمیه رنگینکمان
معلولیت های تبعی ناشی از نقص نظامهای خدمات اجتماعی و بهداشتی ایران در مدیریت معلولیت
گرداننده: ندا ناجی
چکیدهها
مزدک دانشور
طرح تحول سلامت، برنامه ریزی اجتماعی و نئولیبرالیسم
طرح تحول سلامت بزرگترین طرح اجتماعی دولت یازدهم بود. در این طرح که در سال 1393 اجرایی شده بود تلاش شده بود که میزان پرداختی از جیب بیماران out of pocket بستری کاهش پیدا کند. در عین حال با تغییراتی که در کتاب ارزش گذاری نسبی خدمات پزشکی (معروف به کتاب کالیفرنیا) داده شد، که ضرایب دریافتی استادان پزشکی (اتند) را به شدت افزایش می داد. اجرای این طرح باعث شد که اختلاف دریافتی بین پزشکان و دیگر اقشار بیمارستانی به شدت افزایش پیدا کند.
در طی سه سال بعدی این طرح باعث ورشکستگی بیمه های پایه شد و منابع گسترده ای را به سمت قشر کوچک بیمارستانی یعنی اساتید پزشکی (اتند) سوق داد. در سخنرانی که در پانل مربوط به نظام سلامت در ایران خواهیم داشت، به پیشینه سیاسی و اقتصادی این طرح نظری خواهم افکند و نشان می دهم که ریشه های این طرح در سال 1374 و اجرای سیاست های تعدیل در بیمارستان (معروف به خودگردانی نوین بیمارستانی) نهفته است.
سپس نشان می دهم که مساله گروههای ذینفع و تعارض منافع در سیاستگذاری های کلان اجتماعی کمتر مورد توجه قرار گرفته و حداقل در مورد طرح تحول سلامت به کلی نادیده گرفته شده است. در پایان نیز نشان می دهم که طرح تحول سلامت در بستر سیاستهای نئولیبرال در سی ساله اخیر اجرایی شده و روندهای کالایی شدن در حاشیه آن را نشان می دهم.
پردیس قره بگلو
آموزش پزشکی در ایران پس از انقلاب: سیاست، اقتصاد و بازسازی پزشکی
در نتیجه قدرت گرفتن تفکرات سوسیالیستی در ایران در آستانه انقلاب توجه به بهداشت و سلامت عمومی در این سالها اهمیتی ویژه پیدا کرد. در نتیجه این گفتمان، گسترش خدمات در سطح ملی، نیز عدالت در توزیع منابع و دسترسی به خدمات درمانی تبدیل به یکی از شعارها و اهداف دگرگونی ساختار سیاسی در این سالها شد. با شروع جنگ و تحولات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بعد از آن مسیر این شعارها و شیوهی تحققشان نیز دستخوش تغییراتی شگرف شد که موضوع بحث من در این پژوهش است.
در این سالها و با آغاز به کار شورای عالی انقلاب فرهنگی، ساختار آموزش پزشکی در ایران به طور کلی متحول شد. شناسایی و نمایش این تغییرات برای درک بهتر از ساختار بهداشتی و خدمات درمانی در ایران امروز ضروری است. با حمایت شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1364 شمسی بعد از مدتها کشمکش و اختلاف نظرهای گسترده، نهایتا آموزش پزشكي از پيكره آموزش عالي گسسته شده و با الحاق به وزارت بهداری، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تاسیس میشود.
طرح ادغام آموزش پزشکی و وزارت بهداشت طی چهار دهه گذشته همواره موافقان و مخالفان خود را داشته و پژوهشهای مختلفی در این حوزه انجام شده. تا جایی که برخی نتایج طولانی مدت حاصل از این تحولات را کاهش کیفیت خدمات درمانی و کم اهمیت شدن آموزش و پژوهش در مقابل درمان توصیف میکنند. آموزش پزشکی با تبدیل شدن به بازوی اصلی ارایه خدمات درمانی دولتی دانشکدههای پزشکی را از اهداف وجودی خود تهی کرده و در تمامی مقاطع تحصیل پزشکی (دورهی عمومی، تخصص و فوق تخصص) بار اصلی ارائه خدمات را متوجه محصلین این رشته کرده.
آسیبشناسی این روند تغییرات را میتوان در روی آوردن به طبهای مکمل در سالهای اخیر، مهاجرت نیروهای درمانی و نیز آسیبهای اجتماعی محصلین به پزشکی ردیابی کرد. هدف من ارائهی تحلیلی چندلایه و بسترمند از این تحولات است که علاوه بر مطالعه اسنادی بر پایه تاریخ شفاهی و مشاهده و مشارکت به شیوهی مردمنگاری استوار شده. در این پژوهش میدانی به شیوه اتنوگرافیک و با ارجاع به مطالعه موردی یک بیمارستان آموزشی واقع در تهران به شکلی عمیقتر به این تحولات میپردازم.
از جمله مفاهیم کلیدی در این پژوهش، نقش ایدئولوژی و منافع سیاسی در این تحولات، کاهش مسئولیت دولت در تامین خدمات، عدم حمایت از حقوق دانشجویان پزشکی، کم اهمیت شدن آموزش نسبت به مسئولیت اجرایی و اداری درمان، افزایش بدبینی و نارضایتی از خدمات درمانی، استثمار و بهرهگیری از دانشجویان به مثابه نیروی کار ارزان است.