سال های اخیر تهدیدهای جدی علیه آزادی بیان در سراسر جهان به ثبت رسیده است. این تهدیدها مستقیماً به هنرمندان آسیب میرساند و باعث ایجاد خودسانسوری در میان جوامع هنری در حکومتهای استبدادی و دموکراسی میشود. در کشورهایی با سطوح بالای فساد و وضعیت سیاسی بیثبات، سانسور در موقعیتهایی تقویت میشود که هنرمندان بهخاطر هنرشان سالها را در بازداشت موقت میگذرانند و یا با اتهامات واهی، با محکومیتهای جنایی روبرو میشوند. هنگامی که مظنونان اصلی این حملات دولتها هستند، مکانیسمهای عدالت بینالمللی مانند سازمان ملل متحد و دادگاههای منطقهای، تنها امید برای پاسخگو قرار دادن هستند. اما در غیاب رویههای پیگیری، و فقدان اراده سیاسی برای پیگیری چنین مسئولیتپذیری، اغلب این تلاشها با شکست مواجه میشوند. از اینجا به کجا می رویم؟ واقعا چه رویکردی کارساز خواهد بود؟