درباره دوره اقتصاد سیاسی رشد و توسعه
علیرغم اینکه توسعه اقتصادی گاهاً به شاخصهای آماری سادهای مانند درآمد سرانه، نرخ مرگ و میر، شاخصهای آلودگی محیط زیستی و یا حتی به شاخصهای پیچیدهتری همچون شاخصهای توسعه انسانی فروکاسته میشود، فرآیند توسعه پیچیدهتر ازآن است که یک و یا حتی چند شاخص بتوانند آن را اندازهگیری کنند. پر واضح است که توسعه اقتصادی شامل جنبههای اقتصادی است، اما علاوه بر آن تغییرات زیست محیطی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مذهبی جامعه را هم در بر میگیرد. هرچند ما در این دوره خود را عمدتاً به تغییرات اقتصادی که در طول مسیر توسعه رخ میدهند محدود خواهیم کرد، با این حال از این واقعیت غفلت نخواهیم ورزید که این تنها بخشی از تصویر است. عطف به واقعیت پیشگفته، در این درس نقش عوامل غیراقتصادی را تا آنجا که با اقتصاد مرتبط باشند، بررسی خواهیم کرد.
دیگر آن که، در این درس مروری خواهیم داشت بر مهم ترین رویکردهای نظری و تجربی به مسئله توسعه اقتصادی از جمله رویکردهای نئوکلاسیکی، کینزی و پساکینزی، مارکسی، نهادگرایی جدید، فمینیستی و رویکرد پساتوسعه. ما الزامات این رویکردهای نظری را برای پرسشهای کلاسیکی همچون صنعتی شدن، اشتغال، فقر، نابرابری، جنسیت و محیط زیست بررسی خواهیم کرد. در هر گام تلاش میکنیم تا پلی بزنیم بین نظریه توسعه از یک طرف و سیاست و کنش توسعه از طرف دیگر. معمولا تغییر و تحولات عمده در اقتصاد توسعه محصول شکست رویکردهای قبلی در دنیای واقعی هستند، و به همان اندازه بازتاب تغییراتی که در خود نظام سرمایهداری جهانی رخ داده است. به همین دلیل، در حین بررسی هر رویکرد زمینه تاریخی آن را نیز بررسی خواهیم کرد. علاوه بر ادبیات دانشگاهی، مروری خواهیم داشت بر ادبیاتی که برخی سازمانهای بینالمللی درگیر و دخیل در فرآیند توسعه، از جمله سازمان بینالمللی کار، برنامه توسعه سازمان ملل، بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول تولید کرده اند. همچنین ادبیاتی را مرور خواهیم کرد که منشا آن جنبشهای مردمی در گوشه و کنار جهان است، ادبیاتی که چشماندازها و رویکردهای بدیل و انتقادی از توسعه ارائه میکنند.