جنبش‌های زنان در ایران: تحول تاریخی و گفتمان‌های معاصر (پنل)

جنبش‌های زنان در ایران: تحول تاریخی و گفتمان‌های معاصر (پنل)

This post is also available in: English

جمعه 23, آگوست 2024
00
روز
00
ساعت
00
دقیقه
00
ثانیه
این رویداد پایان یافته است

زبان ارائه: فارسی

سومین کنفرانس بین‌المللی ایران‌پژوهی معاصر

برگزارکننده: دانشگاه ایران آکادمیا

تاریخ برگزاری: ۲۲ و ۲۳ اوت ۲۰۲۴

مکان ارائه: دانشگاه گوته، فرانکفورت، آلمان

سخنرانی
189 محتوا
کنفرانس ۲۰۲۴
سومین کنفرانس دوزبانه بین‌المللی ایران‌پژوهی معاصر ۲۰۲۴
75 محتوا

نام‌ها

Play Video

عباس کاظمی

سنخ شناسی جنبش زنان ایران ( از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی )

مهسا نجات

تحلیل گفتمان «اکوفمینیسم در هنر معاصر ایران» طی دهه‌های ۸۰ و ۹۰ خورشیدی

گرداننده: منصوره شجاعی

چکیده‌ها

عباس کاظمی

سنخ شناسی جنبش زنان ایران ( از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی )

با گذشت بیش از یک صد سال از جنبشِ حق خواهیِ زنان ایران ، هنوز در موردِ تعریف ، ماهیّت و میزانِ توان مندیِ آن، اجماع وجود ندارد و این مبحث همچنان در کشاکش ِ تعریف های افراطی و تفسیرهای تفریطی در نوسان است. برای نمونه، برخی جامعه شناسانِ ایرانی مانند حمیدرضا جلایی پور ، وجودِ جنبش زنان در ایران را انکار کرده و آن را به سطحِ یک مسالۀ اجتماعی، تقلیل می دهند.

از آن سوی ، برخی از فعالینِ فمینیستِ ایرانی مانند منصوره شجاعی، در تعریف و تمجید از جنبش زنان و ارزیابیِ توانمندیِ آن، چنان دچارِ افراط زده گی میشوند که جنبش ِ فراگیرِ کنونی (مهسا – ژینا امینی) را نیز یکسره به پای قدرتمند بودنِ جنبش ِ زنانِ ایران می گذارند. اهمیت مقالۀ پیش رو در آن است تا با نگاهی واقع بینانه جنبش زنان را – در بازه زمانی انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی – از منظرِ سنخ شناسیِ تکوینیِ جنبش های اجتماعی و با الهام از آرای « ژوزف گاسفیلد » و « آلبرتو ملوچی » مورد بررسی قرار دهد.

این پژوهش یک پژوهشِ کیفی است که بر پایۀ روش تاریخی انجام گرفته است. داده های این پژوهش با کنکاش در اسناد و مدارک موجود در کتابخانه ها (شامل نسخ خطی و نشریات از دوره قاجار تا ماه های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی) گرد آوری شده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد از یک سو توسعه نیافته گیِ جامعه و از دگر سوی، نا رواداریِ حکومت ها در ایران معاصر، به مثابه دو مانع مهم در شکل گیری جنبشِ خطیِ قدرتمندِ زنان ، نقش ایفا کرده و آنچه به عنوانِ جنبش زنان می شناسیم، درچهارچوبِ جنبش سیّال تعریف می شود.

به این معنا که دستاوردهای حرکت زنان ِ ایران ، بیشتر متاثر از تعاملات زندگی روزمره و در بسترِ کارهای خُرد و غیرعمومی ، ظهور و بروز یافته اند. این پژوهش همچنین انگارۀ لیبرال بودنِ دولت موقت مهدی بازرگان را به چالش می کشد و با ارائۀ گزارش های مستند و خدشه ناپذیرِ تاریخی، نشان می دهد دولت موقت بازرگان نه تنها با تظاهرات گستردۀ زنان در ایران – در اعتراض به اجباری شدن حجاب – همراهی نکرد بلکه با برخی اقداماتِ ناسنجیده ، سبب سازِ ایجادِ محدودیت های اجتماعی، فرهنگی برای زنان ، پس ازتثبیتِ رژیم جمهوری اسلامی گشت.

کلید واژه گان: جنبش اجتماعی، جنبش خطی، جنبش سیّال، زنان ایران.

مهسا نجات

تحلیل گفتمان «اکوفمینیسم در هنر معاصر ایران» طی دهه‌های ۸۰ و ۹۰ خورشیدی

یکی از گفتمان‌های اصلی در فضای گفتمانی ایران در دههٔ ۸۰ خورشیدی، «اصلاحات» بود که از مفاهیم مرکزیِ آن، گفتگوی تمدن‌ها، ارتباطات بین‌المللی و دوستی با غرب بود که ضمن بازکردنِ فضای فرهنگی، موجب شد تا گفتمان‌هایی که در عرصهٔ جهانی حضور داشتند، در ایران نیز پژواک یابند. طی این دهه، با حضور زنان در جامعه و اجرای سیاست‌های جامعه مدنی، تعداد سازمان‌های مردم‌نهاد افزایش یافت و مباحث فمینیستی در مجامع فرهنگی و هنری به‌صورت آشکارتری ظهور پیدا کرد.

از یک‌سو، با‌توجه‌به این‌که فضای هنرهای تجسمیِ ایران، کمتر تحت نفوذ گفتمانِ حاکم (اصول‌گرایی) بود و بیشتر تحت تاثیر گفتمان‌های حاشیه‌ای مانند گفتمان فمینیستی، محیط‌زیستی و پست‌مدرن قرار داشت، و از سویی دیگر با رشد جمعیت جوان، رشد دانشجویانِ زن، افزایش تعداد هنرمندان به‌خصوص هنرمندانِ زن موجب گردید تا طی دهۀ ۸۰، رویه‌ها و نهادهایی پدیدار شود تا به نیازها و مفصل‌بندی گفتمان‌های حاشیه‌ای و غیردولتی، جامۀ عمل بپوشاند.

هم‌زمان با ادامۀ رشد جهانی‌سازی و فضای مجازی، مسائلی از قبیل حساسیت‌های زیست‌محیطی نیز حتی بیشتر از قبل در گزاره‌های گفتمانی تکرار می‌شد و این موضوع نه‌تنها در ایران بلکه در مقیاس جهانی نیز روی می‌داد و رفته‌رفته مفهومی به اسم «اکوفمینیسم» پدیدار گشت؛ چرا که دوقطبیِ فرهنگ/طبیعت که عمیقاً در مدرنیته تثبیت شده بود، می‌کوشد تا تقریباً همۀ جنبه‎های برتر را در سمت‌وسوی فرهنگ و به‌مثابه یک مرد، و تقریباً هر چیزی را که در موضع پایین‌تر و ضعیف‌تر قرار دارد، در کفۀ طبیعت بازنمایی نماید.

جنس مونث نیز بنابه ویژگیِ زایایی که دارد، معمولاً در سویۀ طبیعت قرار داده می‌شود و یک زنجیرۀ دلالت معنایی میان «زن»، «زمین» و «محیط‌زیست» تشکیل می‌گردد که هر یک به دوتای دیگر نیز ارجاع دارد. به دیگر سخن، این رویکرد تازه در گفتمان فمینیستی، با طرح مفهوم «اکوفمینیسم» تلاش دارد تا ظلم وارد بر هر سه را حاصل از مدرنیتهٔ مردسالار، بازنمایی و تفسیر نماید.

خلق آثار هنری از این دست، فضایی را برای بروز گفتمان‌های زنانه‌محور و زیست‌محیطی فراهم ‌کرده‌اند که ماهیتِ ظلم بشر به محیط زیست را به مثابه ظلم به بدنِ زن قلمداد می‌کنند. طی دهه‌های ۸۰ و ۹۰، در فضای هنریِ ایران نیز آثاری با همین مضامین اکوفمینیستی خلق و اجرا شده‌اند و سالانه‌هایی برگزار گشته که موضوع اصلی‌شان دغدغه‌های زیست‌محیطی و زنانگی بوده است؛ مانند چیدمان «کودکان آبی، آسمان سیاه» در سال ۱۳۷۸، پروژۀ «منوکسید تهران» از سال ۱۳۹۱ تاکنون و رویدادهای خصوصی مانند «سالانۀ هنر معاصر پرسبوک» و غیره که سهم به‌سزایی در جریان‌سازی هنر معاصر ایران داشته‌اند.

این مقاله قصد دارد طی بررسی فضای گفتمانی ایران طی دهه‌های ۸۰ و ۹۰ و شرایط فرهنگی-سیاسیِ آن، ظهور و بروز اکوفمینیسم را در هنر معاصر ایران تحلیل نماید و به این پرسش پاسخ دهد که گفتمان‌های مرکزی و حاشیه‌ای و افزایش حضور زنان در فضای هنری ایران چگونه منجر به بروز رویکردهای نوین هنری از جمله اکوفمینیسم شده است؟

مقاله به روش تحلیل گفتمان انجام خواهد شد و نقش گره‌گاهیِ این مضمون را در تقاطع گفتمان‌های فمینیسم، اصلاح‌طلبی، جهانی‌شدن، زیست‌محیطی، مردسالار و پست‌مدرن تبیین خواهد کرد.

پیشنهاد ما

خبرها

رویدادها