افزایش قابلتوجه نرخ تورم و بحرانهای مالی و اقتصادی از سال ۱۳۹۶ تاکنون تبعات زیادی برای جامعهی ایران به همراه داشته است. یکی از مهمترین تبعات این بحران، ریزش گستردهی طبقهی متوسط در سالیان اخیر و تغییراتی است که متعاقب آن در سبک زندگی، نحوهی مصرف و ترکیب سرمایهی اقتصادی و فرهنگی آنها به وجود آورده است و منجر به پدید آمدن تهیدستان جدید شده است. در دههی گذشته، طبقهی متوسط در تنگنا، به عنوان یکی از مهمترین مسائل اجتماعی عصر حاضر، مورد توجه پژوهشگران مختلفی در سراسر دنیا قرار گرفته است. این به معنای افزایش آسیبپذیری مالی و همزمان دشواری حفظ سبکزندگی است که در نهایت میتواند منجر به ریزش طبقهی متوسط شود. پژوهشها نشان میدهد که این پدیده عمدتاً هنگامی رخ میدهد که درآمد این طبقه رو به کاهش میگذارد و همزمان بر حجم بدهیهای آنها نیز افزوده میشود. با افزایش نرخ تورم و بیکاری، فشارها بر این طبقه افزایش مییابد. بروز مشکلاتی که نیاز به تأمین مالی آنی دارند (مانند بیماری، افزایش نرخ اجاره و …) نیز این فرآیند را تسربع میکند. با استفاده از معیارهای بالا، برای بررسی تغییرات در زیست طبقهی متوسط شهری و فرآیندهایی که منجر به ایجاد تهیدستان جدید میشود، با اتکا به مصاحبههایی که با 28 نفر در تهران انجام دادهام، کوشیدهام به کمک روش نظریهی دادهمحور و مدل طبقاتی بوردیو پیوندی بین سبک زندگی و تحلیل طبقاتی برقرار کنم.
هرچند باید در نظر داشت که تهیدست مفهومی اقتصادی نیست و در درجهی اول به هویتی فرهنگی و اجتماعی اشاره دارد. تهیدستان جدیدی که از ریزش طبقهی متوسط به وجود میآیند، به دلیل تلاش برای حفظ عادتوارههای پیشین خود و تمایل به اینکه کماکان خود را به عنوان بخشی از طبقهی متوسط قلمدادکنند، عمدتاً سبک زندگی متفاوتی از سایر تهیدستان دارند. در این ارائه تلاش خواهم کرد تغییرات رخ داده در زیست و سبک زندگی طبقهی متوسط، علل و زمینهها و نیز پیامدهای ناشی از آن را تحلیل کنم.
بیکاری، تغییر در وضعیت اشتغال (کارهای پارهوقت، کاهش حقوق، موقتیسازی کار و ..) و کاهش سرمایهی اقتصادی و فرهنگی زمینهی ریزش طبقهی متوسط را فراهم میکند. قوانین حمایتی ناکارآمد و کاهش حمایت دولت، دست کارفرما را برای تغییر شرایط کار باز گذاشته و به افزایش بیکاری منجر میشود. مشکلات تأمین مالی در شرایط بحران (مانند هزینهی درمان، خرید کالاهای ضروری و افزایش اجارهبها و …) و افزایش قیمت کالاها و خدمات، سرمایهی اقتصادی و فرهنگی افراد را کاهش داده و آنها بیش از پیش در شرف از دست دادن جایگاه طبقاتیشان قرار می گیرند. بحرانهای ساختاری اقتصاد ایران و ریسک سرمایهگذاری در دوران تحریم عوامل ساختاری موثر بر بروز مقولات علی هستند که زمینه را برای بیکاری و کاهش سرمایهی اقتصادی و فرهنگی فراهم میکنند. در نهایت در این ارائه پیامدهای ریزش طبقهی متوسط شهری که شامل تغییرات در سبک زندگی، بدمسکنی و مهاجرت به پیرامون، سلب مالکیت از تودهها، به خطرافتادن ساز و کارهای دموکراتیک، اختلال در بازتولید اجتماعی نیروی کار و حاشیهایشدن آن و افزایش شیوههای خشونتآمیز مقاومت و اعتراض هستند، مورد بحث و بررسی قرار میگیرند.
این سخنرانی بخشی از پنل زیر است:
سالن ۲ – فارسی