مجموعه مقالات و مصاحبه هایی را که در دست دارید بخشی از پروژه من در مورد ایران و مدرنیته است که از حدود سال ۱۳۸۰ شمسی آغاز شده است. مدرنیته مبحث بسیار پیچیده ای است که توافق چندانی میان پژوهشگران در ارتباط با تعریف و چند و چون آن وجود ندارد. اما، با توسل به آراء مطرح شده در «نظریه انتقادی» و «مکتب فرانکفورت،» که شامل افکار افرادی مانند کانت، هگل، آدورنو، هورکهایمر و هابرمس میشود، میتوان طرحی از تجدد و مبانی آن بدست آورد. از این دیدگاه هنگامی که تعداد تاثیر گذاری از افراد یک جامعه سوژگی فردی را کسب میکنند و آنرا نه تنها برای خود بلکه برای تمام افراد جامعه مطالبه میکنند، آن جامعه وارد گود مدرنیته میگردد. سوژگی را میتوان به عاملیت و فاعلیت فرد تعبیر کرد. در دنیای ماقبل تجدد، تعداد کمی از افراد خود را سوژه میپنداشتند. در آن دوران مردمان بیشتر کم اراده، قضا و قدری، باری به هر جهت، لاابالی، سلطه پذیر، سست، کم تحرک، بدون دیسیپلین و انضباط و در یک واژه منفعل بودند. اما در دوران مدرن افراد صفات عکس صفات دوران قدیم را کما و بیش کسب میکنند و در آنها اراده، خود بنیادی، قائم به ذات خویش بودن، سلطه گریزی و یا سلطه ستیزی، تحرک، قدرت و توانایی و انضباط، یا در یک کلام عاملیت و فاعلیت بوجود میاید.