در ایران معاصر بار آموزش تفکر انتقادی عمدتا بر دوش نهادهای غیردولتی و به طور کلی متفکران، مترجمان و روشنفکران بود. بدین ترتیب، ساختار آموزشی، عملا به شکاف بین دو جور دانش و دو جور مراکز آموزشی منجر شد. این آموزش غیررسمی و بدیل در رشتههایی همچون هنر و فلسفه، در سالها اخیر، با استقبال زیادی مواجه شده بود و کسب و کار آکادمیهای موازی را رونق داد. اکنون پرسش این است که این تلاشها جا را برای نقد سیستم تبعیض و ستم باز کرد؟ یا خود به کالاییشدن مضاعف آموزش -اینبار در هیات “آموزش رهایی بخش” انجامید؟