استدلال‌های چزاره بکاریا در نقدِ شکنجه و مجازاتِ اعدام
تصویر مقاله استدلالهای چزاره بکاریا

استدلال‌های چزاره بکاریا در نقدِ شکنجه و مجازاتِ اعدام

This post is also available in: English

جستار
بایگانی همه جُستارهای آگورا
63 محتوا

نام‌ها

چزاره بکاریا کتابِ درباره‌ی جنایت و مجازات[i] را در سال ۱۷۶۴ منتشر کرد. از مشهورترین فقراتِ کتاب در تاریخِ کیفر‌شناسی (Penology) نقدِ او بر «شکنجه» و «مجازاتِ اعدام» بوده است. کتابِ بکاریا از آنجا که تلاشی‌ست برای اصلاحاتِ اساسی در عدالتِ جنایی و حقوقی از مهمترین نقاطِ عطف در جریانِ روشنفکری میلان به شمار می‌آید. موضوعاتِ شکنجه و اعدام امروز نیز پس از گذشت بیش از ۲۵۰ سال هنوز از مسائلِ حساسیت‌برانگیز به حساب می‌آید. هرچند امروز در مجامعِ بین‌المللی انواعِ شکنجه مردود اعلام می‌شود ولی می‌دانیم که پیدا و پنهان در اقصی‌ نقاط دنیا دولت‌ها به بهانه‌های مختلف دست به شکنجه‌ی شهروندان می‌زنند. در مورد مجازاتِ اعدام (Capital punishment) که حتی این توافق نظری روی کاغذ نیز وجود ندارد و بسیاری از کشورها در قوانین کیفری خود جایی برای قتلِ قانونیِ شهروندان (یا گاهی ناشهروندان) در نظر گرفته‌اند. از این رو می‌توان سوالاتِ متنِ بکاریا را هنوز گشوده در نظر گرفت[ii].

بکاریا در ابتدای فصل شانزدهم از کتابش زیر عنوانِ «در باب شکنجه» اشاره می‌کند در آن زمان بسیاری از دولت‌ها برکسی که تنها مشکوک به ارتکابِ جرم است زور اعمال می‌کنند تا زیر بازجویی اعتراف کند، تناقضاتش آشکار شود و یا حتی به انجام کارهای نکرده اقرار کند. او استدلال می‌کند که شکنجه عملی خارج از اصلِ عدالت و مبتنی بر «حقِ زور» است و در نتیجه مشروعیت قضایی ندارد. معضل شکنجه آنجاست که ادعا می‌کند بخشی از مجازات را پیش از اثباتِ جرم اعمال می‌کند[iii]. در واقع از آنجایی که اصلِ اساسیِ حقوق بر این فرضِ سکولار است که انسان‌ها همگی در بدو امر بی‌گناه هستند (مگر خلاف آن ثابت شود) پس هیچ توجیهی نداریم که پیش از اثباتِ جرم یک گناهکار را مجازات کنیم.[iv]

در مورد مجازاتِ اعدام اما مسئله پیچیده‌تر است. در واقع در مباحثِ فلسفیِ کیفرشناسی مواضعِ مختلفی برای بحث از وجود «مجازات» یا «کیفر» وجود دارد؛ از دلایلِ فایده‌باوری (مثلِ جرمی بنتام و جان استوارت میل) تا دلایلِ کیفری (مثلِ کانت) و یا انواعِ مواضعِ بینابینی. در این میان موضوعِ «مجازاتِ اعدام» از همه دشوارتر است. مجازات اعدام را می‌توانیم «قتلِ عامدانه‌ی متخلفِ فرضی یا حقیقی بابتِ تخلف‌اش» تعریف کرد. از نظر تاریخی اعدام متداول‌ترین مجازات برای قتلِ نفس در نظر گفته شده است.[v] دلایلِ فایده‌باورانِ موافق از این قرار است که مجازاتِ اعدام می‌تواند برای آدم‌کش‌های بالقوه بازدارنده باشد زیرا برای اکثریتِ قاطعِ انسان‌ها ترس از مرگ بزرگترین ترس است[vi]. کانتی‌ها و کیفر‌گرایان استدلال می‌کنند که وقتی کسی دست به قتلِ شخصی بی‌گناه می‌زند در حقیقت در این عمل پیشاپیش خودش را مستحقِ مرگ دانسته است[vii].

چزاره بکاریا در فصلِ ۲۸ از کتابش با عنوانِ «مجازاتِ اعدام»  چند استدلال در مخالفت با مجازاتِ اعدام مطرح می‌کند.‌ مهمترین استدلال بر اصولِ قوانینِ سکولار متکی‌ست. اگر قوانین مشروعیت خود را از مردم می‌گیرند و از آنجا که کسی که عقلِ خود را از دست نداده باشد نمی‌تواند «حقِ حیات» خود را ببخشد[viii]، پس «مجازاتِ اعدام یک حق نیست، بلکه اعلامِ جنگِ بخشی از جامعه علیه یک شهروند است»[ix].

البته باید توجه داشته باشیم بکاریا برای «مجازاتِ اعدام» استثنائاتی بر می‌شمارد. مثلاً وقتی دولت در خطر یا در جنگ باشد این مجازات جایز است. زیرا در شرایطِ بحرانی (اگر مسئله فقط بهانه یا ادعای واهیِ بحران در میان نباشد) حقِ حیاتِ شهروند در مقابلِ حقِ حیاتِ دیگر شهروندان قرار می‌گیرد. در واقع این استدلال از همین نقطه دچار ضعف می‌شود چراکه این روزنه بعدها می‌تواند دستاویزی برای دولت‌ها باشد. این شرایط در وضعیت جنگی نیز حاکم است؛ به همین دلیل است که در جنگ‌ها افراد از جانبِ دولت فراخوانده می‌شوند تا در جنگ شرکت کنند و بدین ترتیب «حقِ حیات» خود را به حالتِ تعلیق در بیاورند. به عنوان مثال می‌دانیم که در انقلاب فرانسه جنبشی عظیم برای لغوِ شکنجه و مجازات اعدام به راه افتاد. با استناد به الگوهایی مثلِ دلایلِ بکاریا شکنجه لغو شد. اما هرچند مجازاتِ اعدام بابت جرایمِ عمومی لغو شد ولی با توجه به وضعیتِ بحرانی پس از انقلاب اعدام به اتهامِ «خیانت علیه وطن و انقلاب» باقی ماند. تدبیری که انقلابیون اندیشیدند این بود که کسی که به اعدام محکوم شده نباید شکنجه شود (Tout condamné à mort aura la tête tranchée) و نتیجه اختراعی مشهور به نام «گیوتین» بود. این وسیله که امروز سمبل وحشت است در واقع قرار بوده تا درد ناضرور را به حداقل برساند. اگرچه در نهایت آخرین استفاده از گیوتین در فرانسه در سپتامبر سال ۱۹۷۷ صورت گرفت و مجازات اعدام در فرانسه به کلی لغو شد، ولی مسائلِ فلسفی پیرامونِ «اعدام» هنوز گشوده هستند و در اغلب نقاطِ جهان از جمله مسائل روز به حساب می‌آیند.

منابع  

Cesare Beccaria, Mar, Cesare marchese di Beccaria, and Cesare Beccaria. Beccaria:’On Crimes and Punishments’ and Other Writings. Cambridge University Press, 1995.

Goldstein, Warren (2006). Defending the human spirit: Jewish law’s vision for a moral society. Feldheim Publishers. p. 269. ISBN 978-1-58330-732-8. Retrieved 22 October 2010.

Kant, Immanuel. “Justice and Punishment (Continued).” Philosophical Perspectives on Punishment, n.d., 102.

Mill, John Stuart, and Jeremy Bentham. Utilitarianism and Other Essays. Penguin UK, 1987.

Murtagh Kevin,  “ Punishment,” The Internet Encyclopedia of Philosophy, ISSN 2161-0002, https://iep.utm.edu/, 9/22/2021.

پی‌نوشت

[i]  Dei delitti e delle pene در ایتالیایی. در زبان انگلیسی این کتاب به On Crimes and Punishments ترجمه شده که مشابه عنوانِ کتاب فیدور داستایفسکی‌ یعنی «جنایت و مکافات» است.

[ii] جالب است که قرن‌ها پیش از بکاریا، ابنِ میمون (فیلسوفِ یهودی قرن ۱۲ میلادی) علیه مجازات اعدام نکاتی مطرح کرده و مدعی شده که از نظر اجتماعی تاثیرِ آزاد‌ کردنِ ۱۰۰۰ گناهکار بهتر از آسیبی‌ست که اعدامِ یک نفر روی رفتارِ جامعه می‌گذارد. البته که با این حال استدلال بکاریا از جهتِ فلسفی قدرتمند است.

Goldstein, Warren (2006). Defending the human spirit: Jewish law’s vision for a moral society. Feldheim Publishers. p. 269. ISBN 978-1-58330-732-8. Retrieved 22 October 2010.

[iii]  در برخی از رویکرد‌های دینی در مسیحیت (و در دیگر ادیان) می‌گفتند که اگر پس از شکنجه معلوم شود  که شخص در موضوعِ مورد نظر به واقع بی‌گناه بوده از نظر الهی از گناهانِ کلی او (از آنجا که بشر از زمان آدم همواره گناهکار بوده است) کاسته می‌شود و یا شکنجه‌ی او به عنوان ثواب اخروی در نظر گرفته می‌شود. بسیاری از قدرت‌های مذهبی نیز با همین استدلال دست به قتل می‌زدند که اگر مقتول بی‌گناه باشد راهی بهشت خواهد شد و اگر گناهکار باشد عدالت اجرا شده.

[iv] Mar Cesare Beccaria, Cesare marchese di Beccaria, and Cesare Beccaria, Beccaria:’On Crimes and Punishments’ and Other Writings (Cambridge University Press, 1995), 39.

[v] “ Punishment,” by Kevin Murtagh, The Internet Encyclopedia of Philosophy, ISSN 2161-0002, https://iep.utm.edu/, 9/22/2021.

[vi] John Stuart Mill and Jeremy Bentham, Utilitarianism and Other Essays (Penguin UK, 1987).

[vii] Immanuel Kant, “Justice and Punishment (Continued),” Philosophical Perspectives on Punishment, n.d., 102.

[viii] این قسمت از استدلال مبتنی بر فرضِ استمرار «حقِ حیات» بسیار به استدلال روسو با فرضِ استمرارِ «حقِ آزادی» شباهت دارد. با این حال، برخی می‌توانند دلیل بیاورند علاوه بر کسی که در نبرد جانِ خودش را فدا می‌کند و به نوعی در عینِ سلامتِ عقل از «حقِ حیات» می‌گذرد در مسائلی مثلِ «یوتونازیا» نیز با این چالش مواجه هستیم که در زمانِ صلح و امنیت نیز کسی می‌خواهد به پزشک مجوز بدهد تا حیات را از او بگیرد.

[ix] Cesare Beccaria, marchese di Beccaria, and Beccaria, Beccaria, 66.

پیشنهاد ما

خبرها

رویدادها