چکیده
این مقاله اقتدارگرایی را در چارچوب «سیاست حافظه» و «سیاست فراموشی» بازخوانی میکند و نشان میدهد تداوم آن در ایران معاصر نه صرفاً محصول ابزارهای قهری، بلکه بر مهندسی حافظۀ جمعی و حذف نظاممند خاطرات نامطلوب استوار است. بر مبنای رویکردی کیفی-تحلیلی، فرایندهای تولید و سانسور حافظه در متون، آیینها و مناسک رسمی همچون راهیان نور، پیادهروی اربعین، مراسم روز کوروش و همچنین در صنعت نوستالژی و سازوکارهای حقوقی-امنیتی بررسی میشود.
یافتهها حاکی از آن است که دو روند مکمل تولید حافظۀ مطلوب از رهگذر ارجاع به اسطورهها، آیینها، سنن و مناسک و ممانعت از حافظهٔ نامطلوب از طریق سانسور، انکار، تخریب و ممانعت، در طبیعیسازی اقتدار و مشروعیتبخشی به خشونت سیاسی نقش محوری دارند. در نتیجه، سیاست حافظه و فراموشی با ساخت تاریخی گزینشی، امکان مواجههٔ انتقادی با گذشته را تضعیف کرده و بازنماییهای اقتدارگرایانه را به قالبهای مسلط نظم سیاسی بدل میسازند.