بنر بودجه و جنسیت
 تقابل، یا، همراهی گفتمان برابری خواهی با گفتمان انتخابات؛ جُستار اول: از مشروطه تا انقلاب سفید

 تقابل، یا، همراهی گفتمان برابری خواهی با گفتمان انتخابات؛ جُستار اول: از مشروطه تا انقلاب سفید

جستار
بایگانی همه جُستارهای آگورا
63 محتوا
جستارهای منصوره شجاعی
مجموعه جُستارهای منصوره شجاعی
9 محتوا
آگورا
تریبون ایران آکادمیا - مقاله، جستار، ویدئو و پادکست
394 محتوا

نام‌ها

چکیده:‌ این مطلب مروری است اجمالی بر تاریخ حضور سیاسی زنان از اواخر قرن ۱۳ شمسی تا ابتدای قرن ۱۵ شمسی. پرسش پایه ی این تحقیق مبتنی برچگونگی پیدایش فمینیسم سیاسی ونحوه حضورفمینیسم سیاسی در انتخابات در بیش از یک قرن گذشته است. این تحقیق درهفت جستاربه ترتیب تاریخ وقایع، دراختیار خوانندگان قرار خواهد گرفت. مطلب زیر جستار اول از این مجموعه است.


تقابل،یا، همراهی  گفتمان تجدد طلبی و برابری خواهی

نطفه گفتمان برابری خواهی در میان زنان روشنفکر ایران روزی بسته شد که مردان متجدد مشروطه خواه اولین قانون اساسی ایران را نوشتند و زنان را از حق رای محروم کردند.

هرچند سلب حقوق زنان نتیجه ی فشار اقشار سنتی  وروحانیونی مانند شیخ فضل الله نوری بود، اما تابعیت مردان تجدد خواه از خواسته ی این قشر موجب شگفتی زنان فعال در جنبش مشروطه خواهی شد. زنانی که درنهضت الغای قرارداد« رژی» برای تحریم تنباکو درتظاهرات تهران دوش به دوش مردان و درجلو صفوف ایشان به میدان ارک رفته علیه شاه شعار داده بودند و نیز زنان تبریز که «بیژن جزنی» به نقل از کتاب « احمد کسروی» که  به متن تلگراف انجمن تبریز مورخ ۱۸ جمادی الاول ۱۳۲۶ ارجاع داده است، چنین ذکر می کند:‌«…زنهای غیورهْ آذربایجان امروز شرف ملیت را از تمام عالمیان ربوده و اتصالا گردنبند وگوشواره و دستبند است که به صندوق اعانه باهزار نیاز تقدیم می کنند و تمام اهالی با جان و دل در حفظ مقصود مقدس حاضرند…»[i]

تقابل مطالبات زنان با چنین محرومیتی درکوران مبارزات مشروطه خواهی، به دلیل نادیده گرفتن نقش آنان درپیروزی مشروطه وتقلیل خرد آنان به «مجانین» از سوی برخی از روحانیون وحتی برخی از مردان«تجددخواه»، موجب پدیداری جنبش زنان ایران برپایه‌ی گفتمان برابری خواهی درسه موضوع  مشارکت سیاسی، آموزش رسمی وحق ایجاد تشکل های مدنی شد. درتاکید براهمیت این سه مطالبه درآن دوره همان بس که دراوایل دهه ۱۲۸۰،‌زنان اجازه یادگیری نوشتن نداشتند. «دردوران سلطنت قاجار، به برخی اززنان از سوی خانواده هایشان اجازده داده شد که خواندن را بیاموزند، اما نوشتن برایشان ممنوع بود. باورعموم جامعه این بود که اگر زنان نوشتن را بیاموزند نامه های عاشقانه به مردان می نویسند و موجب ننگ خانواده های خود می شوند.»[ii]

علیرغم چنین باوررایجی، زنان دردوران مشروطه و پس ازآن چه بسیار بیانیه ومطالب روشنگرانه و نیزاعتراضی نوشتند وبه خفا وبه آشکارمنتشر کردند ودرترویج گفتمان برابری خواهی قلم ها زدند.

 این گفتمان تا نزدیک به سی سال یعنی تا ۱۳۱۴، وتا واقعه کشف اجباری حجاب، گفتمان غالب بود.  روند پیشبرد سیاست کشف حجاب، هرچند گفتمان برابری خواهی را درمیان اقشارمتوسط ومرفه ترویج کرد اما ازسوی دیگر، گفتمان ضد استبداد پیش ازمشروطه را به موازات وگاه گسترده ترازگفتمان برابری خواهی در میان زنان رونق داد. درواقع شیوه مستبدانه حکومت برای «آزاد» کردن اززنان از روبنده وچادر، منجربه مباحثی برعلیه اجبار حکومتی و برله دموکراتیزه کردن شیوه های حکومتی در میان زنان مترقی شد.

 پس ازخروج رضا شاه، حجاب دوباره به جامعه برگشت وپهلوی دوم هرگونه الزام درمورد «حجاب برداری» را لغوکرد. واصولانوعی ازآزادی درجامعه حاکم شد که ازنگاه برخی از روشنفکرا ن به عنوان تنها دوره تجربه آزادی درایران بود وازمنظری دیگر هرج و مرج نامیده شد.« گویی سد بزرگ لبالبی ناگهان فروریخته باشد، تمام مردم متوجه شدند دیگر از نظام پلیسی رضا شاه خبری نیست و می توانند آزادانه هرچه مایل اند برزبان بیاورند یا بنویسند {…} زنان هم که به زود چادر از سرشان برداشته شده بود، دوباره همان چادرهای سیاه را برسرکردند وازآزادی دوباره به دست آمده درمورد پوشش خودشان، شادمان بودند»[iii]

 درچنین شرایطی گفتمان برابری خواهی زنان نیز حول همان سه موضوع پیشین اما منطبق با شرایط جدید ودرمحاصره تهدیدهایی ازسوی روحانیون واقشار سنتی جامعه با تاکید برتشکل یابی وایجاد مراکزآموزشی رسمی وغیررسمی زنان پیش می‌رفت .

 

گفتمان برابری خواهی در مواجهه با نهضت ملی

دوران نخست وزیری دکترمحمد مصدق، با چالش های فرساینده سیاسی و اجتماعی فراوانی همراه بود. دراین دوران محورفعالیت جنبش زنان موضوع حق رای و شرکت درانتخابات بود که با توجه به رویکرد برابری خواهانه مصدق، رسیدن به این مطالبه در دولت ملی بسیار محتمل بود. اما اصلاح قانون انتخابات با مخالفت جدی روحانیون و برخی قشرهای سنتی مواجه شد. این مخالفت ها از سوی تعدادی از ملی گرایان سکولار همچون «حسن نزیه» که پس از انقلاب اسلامی در مخالفت با جمهوری اسلامی نقش بسیار فعالی داشت، نیز دیده شد. ترس از نفوذ دولت های بیگانه ، مسئله اقوام،‌ و موضوع ملی شدن صنعت نفت از جمله مسائلی بود که مصدق را به رغم آن که مدافع  حق رای زنان بود واداربه عقب نشینی در مقابل مخالفان اعم از روحانی و غیرروحانی کرد. او خود درپاسخ به  زنان تساوی طلب چنین توضیح می دهد:« نمی خواهم درچندین جبهه جنگ کنم، حقوق زنان جبهه های چالش را بیش از حد امکانات موجود، گسترش میدهد»[iv]

 واقعیت امر این بود که درآن دوره تعدادی ازمردان سکولار نیز به دلایل سیاسی و اجتماعی با کاروان ضدیت با حقوق زنان همراه  شدند. سرانجام، تهدیدهایی که ازهمه سو، تضعیف دولت ملی را نشانه گرفته بود موجب عقب نشینی دکتر مصدق در موضوع حق رای زنان شد.

 

گفتمان برابری خواهی درمیانه ی کودتا و اصلاحات حکومتی

پس ازکودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲وسرکوب نهضت ملی،  این بارسازمان‌های دولتی زنان گفتمان برابری خواهی را با تاکید بر موضوع آموزش زنان و حق رای در چارچوب مقررات حکومتی پی گرفتند. پس ازاصلاحات سال ۱۳۴۱،موسوم به انقلاب سفید، حقوق سیاسی و مدنی زنان با کمی و کاستی های مرتبط به تاثیرروحانیون برحکومت، درنهایت قانونی شد. مخالفت روحانیون  واعتراض های سازماندهی شده  به رهبری آیت الله خمینی  به لایحه انجمن های ایالتی وولایتی و حق رای زنان ، خردادی خونین را درسال ۱۳۴۲ رقم زد. کشته شدن و دستگیری تعداد زیادی از روحانیون وکسبه و تداوم اعتراض روحانیون ومردم درمراسم مذهبی و سیاسی ، گفتمان غالب جامعه را محدود به گفتمان انقلاب قهرآمیز ضد استبداد کرد. این گفتمان نه تنها موجب سلب اعتبار از جنبش زنان شد بلکه تا سال انقلاب اسلامی، جامعه رابه سمتی هدایت کرد که گفتمان برابری خواهی در آن محلی از اعراب نداشت. اگر دردوران مشروطیت روحانیونی مانند آیت الله مدرس و مردانی چون او، محرومیت زنان برای شرکت در انتخابات را وارد قانون اساسی کردند، آشوبی که روحانیت در خرداد ۱۳۴۲به راه انداخت اساسا موجب نادیده انگاشتن کل حقوق زنان از سوی توده ی مسلمان وبخش گسترده ای ازجامعه شد. طیف های متفاوت مردمی به ویژه آنان که تحت فتاوی آیت الله خمینی مسلمانی می کردند، به دلیل گرایشات ضد حکومت پهلوی از این شورش حمایت کردند و خطرارتجاع زن ستیزحاکم براین حرکت را نادیده انگاشتند. تاثیرات مخرب این واقعه برلایه های گوناگون جامعه ی دهه چهل، بسا هولناک ترازواقعه‌ی حذف حق رای زنان درقانون اساسی دوران مشروطیت بود.

[i]  جزنی ، بیژن .انقلاب مشروطیت ایران، نیروها وهدفها.پاریس: انتشارات سازمان اتحاد فداییان خلق ایران. ۲۰۰۹، ص. ۱۲۸

[ii] ساناساریان،‌الیز. جنبش حقوق زنان درایران. ترجمه نوشین احمدی خراسانی.تهران: نشراختران، ۱۳۸۴. ص.۵۴،

[iii] احمدی خراسانی، نوشین. حجاب و روشنفکران.تهران.۱۳۹۰.ص. ۸۴

[iv] توحیدی، نیره. اهمیت «دکترمصدق» برای جنبش زنان و جنبش دموکراسی خواهی .مدرسه فمینیستی. ۱۳۸۹. http://www.feministschool.com/spip.ph5302

پیشنهاد ما

خبرها

رویدادها