چکیده
این مقاله به بررسی تأثیر شهود و عقلانیت بر فرهنگ و جامعه ایرانی و چگونگی تعامل این مفاهیم با مدرنیته میپردازد. شهود به عنوان درکی فوری و ناخودآگاه، بهویژه در شعر فارسی، نقش مهمی ایفا میکند و به شکلگیری و تداوم این شعر کمک کرده است. از سوی دیگر، عقلانیت که بر تفکر نقادانه و منطقی تأکید دارد، به عنوان یکی از اصول اساسی مدرنیته معرفی میشود و نقش مهمی در توسعه نهادهای بوروکراتیک، سکولاریزاسیون، و پیشرفتهای علمی دارد. تضاد بین شهود و عقلانیت باعث ایجاد مانعی برای پذیرش کامل مدرنیته در ایران میشود. برای پیشرفت و توسعه مدرنیته، نیاز به تعادلی بین این دو رویکرد و استفاده همزمان از آنها به عنوان مکملهای یکدیگر است. این مقاله همچنین مدل ریاضی سادهای را برای تحلیل این تضاد ارائه میدهد و نشان میدهد که این تضاد چگونه میتواند بر محصولات فرهنگی و اجتماعی تأثیر بگذارد. پیشنهاداتی برای تحقیقات بیشتر و کاربردهای عملی برای تقویت تعامل بین شهود و عقلانیت ارائه شده است.
کلمات کلیدی
شهود،عقلانیت ،شعر فارسی ،مدرنیته،فرهنگ ایرانی، تضاد فرهنگی،تفکر نقادانه ،تقدسزدایی،تعامل فرهنگی،توسعه فرهنگی ،نوآوری اجتماعی
۱. مقدمه
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر شهود و عقلانیت بر فرهنگ و جامعه ایرانی و چگونگی تعامل این مفاهیم با مدرنیته است. شهود، به عنوان یک درک یا دانش فوری بدون استدلال آگاهانه، از دیدگاههای مختلف روانشناختی مورد بررسی قرار گرفته است. از سوی دیگر، عقلانیت که مستلزم درک انگیزه های نهفته و فرآیندهای شناختی در پس تصمیمات است، در تبیین جنبه های منطقی و غیرمنطقی رفتار انسان مورد توجه قرار می گیرد. مفهوم مدرنیته با تأکید بر تغییرات بنیادین فرهنگی و سیاسی با تمرکز بر عقلانیت، فردگرایی و دور شدن از هنجارهای سنتی تحلیل میشود. این مطالعه از طریق مرور ادبیات و تحلیل محتوای متون مرتبط، بدون دادههای تجربی مستقیم انجام شده است. نتایج نشان میدهد که شعر فارسی بهعنوان یکی از عناصر مهم فرهنگی در جامعه ایرانی، بهطور چشمگیری متاثر از شهود است و ممکن است با مفاهیم عقلانیت و مدرنیته در تعامل باشد. این تعامل نشان دهنده فضای پیچیده ای است که در آن میراث فرهنگی و نوآوری های مدرن متعادل هستند.
۲. بیان مسئله و هدف تحقیق
ایران به عنوان یک کشور با تاریخ و فرهنگ غنی، همواره تحت تأثیر دو نیروی متضاد شهود و عقلانیت قرار داشته است. شهود، که به عنوان درکی فوری و ناخودآگاه تعریف میشود، در بسیاری از جنبههای فرهنگی و هنری ایران، بهویژه در شعر فارسی، نقش مهمی ایفا کرده است. از سوی دیگر، عقلانیت که بر تفکر منطقی، نقادانه و علمی تأکید دارد، به عنوان یکی از اصول اساسی مدرنیته شناخته میشود. این دو نیروی متضاد، هر یک به نوبه خود تأثیرات عمیقی بر جامعه ایرانی و پذیرش مدرنیته داشتهاند.
با وجود اهمیت بالای هر دو مفهوم، تضاد بین شهود و عقلانیت باعث ایجاد چالشهایی در مسیر پذیرش و توسعه مدرنیته در ایران شده است. در حالی که شعر فارسی به شدت از نمادها و استعارههای شهودی بهره میبرد، مدرنیته نیازمند پذیرش تفکر عقلانی و نقادانه است. این فرهنگ شهودی درشعر فارسی شاید یکی از موانع اصلی رشد عقلانیت و پذیرش مدرنیته در ایران باشد.
هدف تحقیق:
این تحقیق با هدف بررسی تأثیر شهود برفرهنگ و تقابل آن با عقلانیت در مدرنیته انجام شده است. اهداف اصلی این تحقیق عبارتند از:
- تحلیل تضاد بین شعر فارسی و مدرنیته در نتیجه تضاد بین شهود وعقلانیت
- ارائه یک مدل ریاضی ساده برای تحلیل این عدم همسویی
- پیشنهاداتی برای تحقیقات کاربردی علمی در مسیر توسعه ایران
۳. مرور ادبیات
نقش شهود در شکلگیری شعر فارسی از منظر روانشناختی
شعر فارسی
منابع توضیح میدهند شهود به عنوان مبنای تقدسگرایی ومعنویت در شعر فارسی نقش مهمی ایفا میکند همچنین شعر فارسی که در اینجا محصول شهود شناسایی میشود ، تأثیر بسزایی بر تفکرات فرهنگی و اجتماعی ایرانیان را داراست.
شعر فارسی از منظر روانشناختی دارای ویژگیهای منحصربهفردی است که غالباً متأثر از وحدتگرایی و آزادگی را به تصویر میکشد .این ویژگیها شامل انواع تصویرسازی، تخیل قوی و اشکال فلسفی و کامل است(Yuan, 2002). از نمادها و استعارهها برای به تصویر کشیدن ارتباط بین واقعیت روزمره و مفاهیم ماورایی استفاده میکند. در واقع این سیستم پیچیده تصویرسازی از نمادهای عرفانی به شاعر برای انتقال شهودش یاری رسانده است (Schimmel, 1992).
یکی از محورهای اصلی شعر فارسی عشق و عرفان است. که در آثار شاعرانی چون حافظ و مولانا با فلسفه و نمادهای عرفانی آمیخته شده و تأثیر عمیقی بر ذهن اجتماعی (اذهان عمومی )(ناخودآگاه جمعی) دارند.(Lewisohn, 2010)
شعر فارسی از نمادهای عرفانی و مذهبی برای انتقال معانی عمیق و شهودی استفاده میکند. این نمادها به طور شهودی ترسیم میشوند، مانند تصویر شراب در شعر مولانا که به عنوان نماد عشق الهی و تجربه شهودی استفاده میشود (Schimmel, 1992)
شهود در روانشناسی
شهود در روانشناسی اغلب به عنوان فرآیند درک یا دانستن چیزی بلافاصله بدون استدلال آگاهانه تعریف میشود. این فرآیند با تداعیهای سریع، ناخودآگاه و کلنگر مشخص میشود که منجر به سوگیریهای شناختی میشود، به ویژه در موضوعات انتزاعی که قابل مشاهده عینی نیستند (Evans, 2010) .هیجانات نیز به طور قابل توجهی بر ادراک شهودی تأثیر میگذارند وهمین مساله ادراک شهودی را غیر قابل استناد میسازد (Lufityanto et al., 2016) . چافری مینویسد شناخت شهودی یک سبک شناختی مبتنی بر هیجان است (Chaffey et al., 2012). چندین مدل تعامل بین شهود و هیجانات را با تمرکز بر سیستمهای شناختی متمایز مبتنی بر شهود توضیح میدهند. به عنوان مثال، احساس ترس میتواند رابطه مستقیمی با شهود داشته باشد، اما اگر این شهود منجر به رفتار در فرآیند پردازش شود، کمتر غریزی و ناکارآمد است، در حالی که شهودها به طور کلی شکلی هیجانی برانگیخته دارند. (Darlow & Sloman, 2010) برخی از مطالعات توضیح میدهند که نادیده نگرفتن شهود میتواند به رشد هوش هیجانی کمک کند، اما لزوماً همیشه اینطور نیست (Chaffey et al., 2012)
نقش شهود در شکلگیری معیارهای اخلاقی
شهود در شکلگیری معیارهای اخلاقی نقش دارد. از آنجایی که ارزیابیهای فوری عمدتاً ناخودآگاه هستند، پیامدهایی برای انطباق با الگوهای جمعی دارند. در شکلگیری قضاوتهای جمعی، نوعی از رفتار گلهای که درونی شده و یک هنجار اجتماعی ساختاریافته به دست آورده، رخ میدهد که عمیقاً در معیارهای اجتماعی ریشه دارد (Audi, 2015). جاناتان هایت همچنین بر درهم تنیدگی شهود و عواطف در شکل دادن به هنجارهای اجتماعی و فرهنگی تأکید دارد (Pizarro & Bloom, 2003) هایت در مقالهاش «سگ عاطفی و دم منطقیاش» توضیح میدهد که پس از شهود اجتماعی، نوعی منطق وجود دارد، اما اساساً دارای ویژگیهای هیجانی است (Haidt, 2001)
شهود به عنوان مبنای تقدسگرایی در شعر فارسی
شهود در شعر فارسی به عنوان ابزاری برای ارتباط با معانی عمیق و متعالی به کار میرود. این ابزار نقش انتقال نمادها و استعارههایی راایفا میکنند که تجربیات معنوی و مقدس تعبیرمیشوند از آنجا که شعر فارسی پر از نمادها و استعارههای عرفانی است که به شهود و درک ناخودآگاه متکی هستند میتوان گفت شعر فارسی در بسیاری مواقع درحال ایجاد و القا نوعی تقدس است. ازآنجا که این تقدس گرایی در بطن اجتماع نیز موجود است با استقبال مواجه میشود.برای مثال، نماد شراب در اشعار مولوی به عنوان نمادی از عشق الهی و تجربه شهودی مورد استفاده قرار میگیرد (Schimmel, 1992)
نتیجه این میشود که شعر فارسی از طریق شهود به طور مستقیم با احساسات جمعی ارتباط برقرار میکند. این ارتباط باعث میشود که اشعار به شکل ابزاری برای بیان عواطف جمعی همهگیر شوندونهایتا به نوعی تقدس و معنویت تعبیر میشوند که همین میتواند منجر به خطای شناختی جمعی شود (Lewisohn, 2010)
عقلانیت و مدرنیته
تعریف عقلانیت
عقلانیت به کیفیت یا حالت عقلانی بودن اشاره دارد، یعنی مبتنی بودن یا موافق بودن با عقل. عقلانیت شامل به کارگیری اصول منطقی و قضاوت صحیح در تصمیمگیری، حل مسئله و درگیر شدن در فرآیندهای فکری است. این مستلزم یک رویکرد سیستماتیک، منطقی و عینی برای درک واقعیت، انتخاب و هدایت رفتار است. عقلانیت در معنای وسیع آن عبارت است از تفکر واضح، منطقی و منسجم و عمل کردن به گونهای که با چنین فرآیندهای فکری همسو باشد.
تفکر نقاد و عقلانیت در روانشناسی شناختی
تفکر نقاد به معنای ارزیابی سیستماتیک و منطقی اطلاعات و استدلالها است. این نوع تفکر به بررسی دقیق و تحلیل اطلاعات، شواهد و دلایل مختلف میپردازد و از سوگیریهای شناختی جلوگیری میکند. در روانشناسی شناختی، تفکر نقادانه به عنوان ابزاری برای بهبود فرآیندهای شناختی و افزایش دقت در تصمیمگیریها استفاده میشود (Stanovich & West, 2000).
عقلانیت به معنای استفاده از فرآیندهای ذهنی منطقی برای حل مسائل و تصمیمگیری است. این رویکرد بر تحلیل سیستماتیک و استدلال منطقی تأکید دارد و تلاش میکند تا تفکر افراد را از سوگیریهای شناختی و هیجانی دور کند. پژوهشها نشان دادهاند استفاده از تفکر نقاد منجر به آسانتر شدن حل مسائل پیچیده و تصمیمگیریهای مهم شده است. (Kahneman, 2011).
اثرات سوالات سقراطی در رواندرمانی
روش سقراطی: در رواندرمانی، به ویژه در درمان شناختی-رفتاری (CBT)، استفاده از روش سقراطی برای هدایت مراجعین به سوی پرسشگری و تفکر نقادانه رایج است. این روش شامل پرسیدن سوالات هدایتکننده است که به مراجعین کمک میکند تا باورهای غیرمنطقی خود را شناسایی و به چالش بکشند. از این روش درمانجویان به شکلی هدایت شونده مورد پرسش قرار میگیرند و درمسیر رشد تفکر نقاد از پرسشهای سطحی و تکراری گذشته به پرسشهای عمیق و جدید دست میابند که درتحقیقات بهبود قابل توجهی در کاهش اضطراب و افسردگی افراد داشته است (Beck, 2011).
نقش عقلانیت در کاهش سوگیریهای شناختی
بسیاری از تصمیمات و قضاوتهای انسانی تحت تأثیر سوگیریهای شناختی قرار میگیرند. این سوگیریها شامل خطاهای منطقی و عاطفی هستند که میتوانند به تصمیمگیریهای نادرست منجر شوند.
در روانشناسی، تلاش برای کاهش سوگیریهای شناختی از طریق آموزش تفکر عقلانی و نقادانه مورد توجه قرار گرفته است. آموزشهایی که به افراد کمک میکنند تا فرآیندهای تصمیمگیری خود را بهبود بخشند و از سوگیریهای رایج دوری کنند، میتوانند به افزایش دقت و کارآیی تصمیمات منجر شوند. یکی از این روشها، آموزش تفکر عقلانی است که به افراد کمک میکند تا از الگوهای منطقی و تحلیلی در تصمیمگیریهای خود استفاده کنند (Tversky & Kahneman, 1974).
بررسی مختصری از نقش عقلانیت در شکلگیری مدرنیته
مدرنیته و نقش عقلانیت
مدرنیته به تغییرات فرهنگی، اجتماعی-اقتصادی، و سیاسی مرتبط با گذار از فئودالیسم به سرمایهداری اطلاق میشود که با پیدایش دولت-ملتها، صنعتی شدن، عقلانی شدن، سکولاریزاسیون و توسعه علم، فناوری مدرن، و حکومت دموکراتیک مشخص میشود. این دوره نشاندهنده دگرگونی مهمی در تاریخ بشر است که از حدود قرن هفدهم شروع شد و جوامع را در سراسر جهان به شدت تغییر داد.
توضیح گذرا ازجنبههای کلیدی مدرنیته به شکل گیری نقش برجسته تری از نتایج این مقاله کمک میکند.
ماکس “عقلانیت” وگرایش به آن را به عنوان اصلی ترین فرآیند درنظر گرفته است،اوبراین باوراست که طی این فرآیند باورها و اعمال سنتی، مذهبی یا جادویی با تمرکز بر کارایی، منطق و عقل جایگزین میشوند. او از این فرایند به عنوان “عقلانیسازی” یاد میکند و تأکید میکند که این فرایند به توسعه نهادهای بوروکراتیک و قانونی منجر شده است (Weber, 1922). تقدسزدایی به معنای کاهش یا حذف جنبههای مقدس و متعالی از باورها، نهادها، و رفتارهای اجتماعی است. در این فرآیند، پدیدهها و نهادهای سنتی به صورت عقلانی و علمی مورد بررسی و نقد قرار میگیرند. عقلانیت نقشی فراگیر در تقدسزدایی دارد که شامل نقد و بررسی علمی و فلسفی باورها و نهادهای مذهبی و سنتی است. این بررسیها به تدریج باعث کاهش جنبههای مقدس این نهادها و باورها شدهاند (Heil, 1985).
شاید بتوان سکولاریزاسیون را که افول اقتدار دینی و جدایی دین از زندگی سیاسی و اجتماعیست نیز یکی از نتایج عقلانیت گرایی استنباط کردکه البته یکی از ویژگیهای کلیدی مدرنیته است. (Berger, 1967).این تغییرات به افزایش اهمیت علم و عقلانیت در تبیین واقعیت و تصمیمگیریهای اجتماعی کمک کردهاند .
روشنگری نیزجنبه فرهنگی و فکری با تأکید بر عقل، علم و حقوق فردی که از قرن هفدهم آغاز شد. فیلسوفان این دوره، مانند ایمانوئل کانت، جان لاک، و رنه دکارت، بر اهمیت تفکر منطقی و تجربی تأکید داشتند و نقش مهمی در شکلگیری مدرنیته ایفا کردند (Kant, 1784; Locke, 1689; Descartes, 1637).
بعد دیگری از نشانههای بارز مدرنیته، تغییر ازمنابع اقتصادی کشاورزی به اقتصادهای مبتنی بر تولید و صنعت بود که به رشد سریع شهرنشینی و تغییرات اجتماعی گسترده منجر شد (Hobsbawm, 1996). مدرنیته با توسعه سریع فناوریها و نوآوریهای علمی همراه بود که به تحول زندگی روزمره و تسهیل ارتباطات و حمل و نقل کمک کردند (Mokyr, 1990).
توسعه دولت-ملتهاو ظهور دولتهای مدرن و دموکراتیک که بر اساس اصول عقلانی و حقوق فردی عمل میکردند، یکی دیگر از ویژگیهای مدرنیته است. این تغییرات به ایجاد نظامهای قانونی و حمایتهای مدنی برای افراد منجر شد (Anderson, 1983). با گسترش علوم و روشهای علمی، بسیاری از باورهای مذهبی و سنتی به صورت علمی و منطقی مورد بررسی قرار گرفتند. این بررسیها باعث شد که این باورها تقدس خود را از دست بدهند و به عنوان پدیدههایی طبیعی و غیر قابل توضیح علمی شناخته شوند (Taylor, 1995).با ظهور دولتهای مدرن و دموکراتیک، بسیاری از نهادهای سنتی و مذهبی که دارای جنبههای مقدس بودند، تحت تأثیر قرار گرفتند و جای خود را به نهادهای عقلانی و دموکراتیک دادند (Habermas, 1981).
شواهد تاریخی تقدسزدایی در اروپا
تقدسزدایی یکی از فرایندهای کلیدی در تاریخ اروپا بوده که با گسترش عقلانیت و مدرنیته همراه بوده است. این فرایند به تدریج باعث کاهش نفوذ و اهمیت باورها و نهادهای مقدس سنتی در زندگی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی اروپا شد.
رنسانس (قرن ۱۴ تا ۱۷ میلادی)
در دوره رنسانس، تمرکز از موضوعات مذهبی به موضوعات انسانی و علمی تغییر یافت. انسانگرایی به عنوان یک جنبش فکری، به ترویج مطالعه متون کلاسیک و تفکر علمی پرداخت و نقش کلیسا در زندگی روزمره مردم کاهش یافت. هنرمندان و دانشمندان مانند لئوناردو داوینچی و میکلآنژ به جای تمرکز بر موضوعات مذهبی، به نمایش زیباییهای طبیعی و پیشرفتهای علمی پرداختند
عصر روشنگری (قرن ۱۷ و ۱۸ میلادی). دوره روشنگری با تأکید بر عقلانیت، علم و فلسفه همراه بود. فیلسوفانی مانند رنه دکارت، جان لاک و ایمانوئل کانت به ترویج تفکر عقلانی و علمی پرداختند و نقش مذهب در تبیین واقعیت را به چالش کشیدند.فیلسوفان و دانشمندان روشنگری مانند ولتر و دیدرو به نقد مذهب و کلیسا پرداختند و به ترویج تفکر علمی و سکولار پرداختند. این دوره شاهد رشد ایدههای سکولار و کاهش نفوذ کلیسا در زندگی سیاسی و اجتماعی بود.
در دوره انقلاب علمی (قرن ۱۶ و ۱۷ میلادی) ظهور انقلاب علمی و توسعه روشهای علمی توسط دانشمندانی مانند گالیله، نیوتن و کپلر، توضیحات علمی و تجربی جایگزین توضیحات مذهبی و خرافی شدند، کشفیات علمی در زمینههایی مانند فیزیک، شیمی و نجوم، باورهای سنتی مذهبی را به چالش کشیدند و به تدریج باعث کاهش تقدس آنها شدند. پس از این دوره (قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی) ظهور انقلاب صنعتی و پیشرفتهای فناوری، زندگی روزمره مردم به طور قابل توجهی تغییر کرد. این تغییرات به تدریج باعث کاهش نقش مذهب در زندگی اجتماعی و اقتصادی شد. مهاجرت گسترده به شهرها و تغییرات اجتماعی ناشی از انقلاب صنعتی، منجر به تغییر در باورها و ارزشهای سنتی شد و نقش کلیسا در زندگی مردم کاهش یافت. موضوع دیگری که میتوان به آن پرداخت اصلاحات دینی (قرن ۱۶ میلادی) است.پروتستانتیسم و نقد کلیسای کاتولیککه جنبش اصلاحات دینی است و با مارتین لوتر و ژان کالوین آغاز شد، به نقد کلیسای کاتولیک و ایجاد پروتستانتیسم انجامید. این جنبش باعث کاهش تقدس کلیسای کاتولیک و ایجاد تنوع مذهبی در اروپا شد. ترجمه کتاب مقدس به زبانهای محلی و دسترسی بیشتر به متون دینی، به افزایش تفکر نقاد و کاهش وابستگی به تفسیرهای کلیسایی کمک کرد.
۴. مدل ریاضی برای تضاد بین شهود و عقلانیت
فرضیات و تعاریف
برای بررسی تضاد بین شهود و عقلانیت و تأثیر آن بر محصولاتشان، از یک مدل ریاضی ساده استفاده میکنیم که بر اساس قانون جبر برای حاصلضرب مقادیر مخالف بنا شده است.
فرضیات:
na=P
nb=M
a≠b so P≠M
a نشاندهنده شهود است.
b نشاندهنده عقلانیت است.
P محصول شهود (مثل شعر فارسی) است.
M محصول عقلانیت (مثل مدرنیته) است.
فرض اولیه:
اگر شهود و عقلانیت در تضاد باشند، میتوان گفت که نشانههای P و M مساوی نیستند .
اگر ( a neq b )، و ( n ) یک عدد ثابت و غیر صفر باشد، آنگاه:
na = P
nb = M
با توجه به اینکه ( a ) و ( b ) با هم برابر نیستند، میتوان نتیجه گرفت که ( P ) و ( M ) نیز با هم برابر نخواهند بود. بنابراین:
P neq M
این نتیجهگیری بر اساس خاصیت توزیعپذیری در ریاضیات است و در تمام حالاتی که ( n neq 0 ) برقرار است.
مدل ریاضی نشان میدهد که اگر شهود و عقلانیت در تضاد باشند، محصولات آنها نیز در تضاد خواهند بود. به عبارت دیگر، تمایل به شهود و پاسخگویی سریع و ناخودآگاه در شعر فارسی ممکن است مانع از شکوفایی کامل مدرنیته و عقلانیتگرایی در ایران شود.
بنابراین، اگر جامعهای بیشتر به شهود و واکنشهای سریع و ناخودآگاه تمایل داشته باشد، ممکن است در پذیرش و شکوفایی کامل مدرنیته و عقلانیتگرایی دچار مشکل شود.
۵. تحلیل و بحث
تحلیل یافتهها
با توجه به تحلیل نتایج حاصل از مرور ادبیات و مدل ریاضی، میتوان نتیجه گرفت که تضاد بین شهود و عقلانیت به عنوان دو رویکرد متفاوت و متضاد در فرهنگ و جامعه ایرانی تأثیرات قابل توجهی بر پذیرش و توسعه مدرنیته دارد. تمایل حجیم جمعی به شعر و شهود میتواند مانعی برای توسعه تفکر نقادانه و علمی باشد که از اصول اساسی مدرنیته هستند. این نتیجهگیری نشان میدهد که جامعه ایرانی برای پذیرش و توسعه کامل مدرنیته نیازمند بازنگری در تعامل بین شهود و عقلانیت و ایجاد بستری مناسب برای ترکیب این دو رویکرد است.
تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری
در این تحلیل، بر اساس منابع موجود در مرور منابع به بررسی تاثیر شهود و عقلانیت بر فرهنگ و جامعه ایرانی و نتیجهگیری از تضاد بین این دو مفهوم میپردازیم.
شهود و شعر فارسی
- شهود به عنوان یک فرآیند درک سریع و ناخودآگاه بدون تأمل آگاهانه، یکی از ویژگیهای اصلی شعر فارسی است. این شهود باعث میشود که شعر فارسی به طور قابل توجهی به مضامین عاطفی و عرفانی بپردازد، و اغلب به مشکلات و مصائب فردی و اجتماعی پاسخی سریع و غیرعقلانی بدهد (Evans, 2010). رابطه مستقیم بین شهود و شعر فارسی باعث میشود که اشعار فارسی غنی از نمادها و استعارههای عمیق و شهودی باشد که ارتباطی مستقیم با هیجانات قبلی دارد (Schimmel, 1992).
عقلانیت و مدرنیته
- عقلانیت به عنوان ابزاری برای مدرنیته، تأکید بر پرسشگری، تفکر نقاد، درک مشکل و ارائه راهحلهای منطقی دارد. این رویکرد بر تحلیل منطقی و سیستماتیک مشکلات و مسائل تاکید دارد و به دنبال راهحلهای کارآمد و علمی است (Heil, 1985).پس میتوان گفت رابطه ای مستقیم بین عقلانیت و مدرنیتهبرقرار است که منجر به بروز اصول علمی و منطقی شود و به دنبال توسعه و پیشرفت مداوم از طریق نوآوریهای تکنولوژیک و اجتماعی باشد (Taylor, 1995).
تضاد بین شهود و عقلانیت
- با توجه به تضاد ذاتی بین شهود و عقلانیت این دو نمیتوانند باهم ترکیب شوند و به نتایج همسو برسند (Darlow & Sloman, 2010).
تاثیر تضاد بر شکوفایی مدرنیته در ایران
با توجه به تأثیر قوی شهود بر شعر فارسی و تمایل عمیق ایرانیان به این شکل از بیان فرهنگی، میتوان نتیجه گرفت که این تمایل ممکن است مانعی برای پذیرش کامل مدرنیته و عقلانیت باشد.
چون شعر فارسی به عنوان یک ابزار فرهنگی مهم در جامعه ایرانی، به شهود و پاسخگویی سریع و ناخودآگاه به مشکلات تکیه دارد، این ممکن است تمایل جمعی به پرسشگری، تفکر نقادانه و رویکرد علمی و منطقی که مبنای مدرنیته است را کاهش دهد. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که این تمایل به شعر و شهود ممکن است مانعی برای شکوفایی کامل مدرنیته در ایران باشد. با توجه به تحلیل منابع، میتوان نتیجه گرفت که تضاد بین شهود و عقلانیت، که هر کدام به صورت مستقیم بر شعر فارسی و مدرنیته تاثیر دارند، میتواند منجر به موانعی در مسیر پذیرش و شکوفایی کامل مدرنیته در جامعه ایرانی شود. تمایل حجیم جمعی به شعر و شهود، ممکن است مانع از توسعه تفکر نقادانه و علمی شود که از اصول اساسی مدرنیته هستند
مقایسه با سایر مطالعات و نظریههای مرتبط
دراین مقایسه با سایر مطالعات و نظریههای مرتبط نشان میدهد که نتایج این تحقیق نه تنها به تأیید یافتههای پیشین میپردازد بلکه به ارائه دیدگاههای جدیدی در زمینه تعامل شهود و عقلانیت و تأثیر آن بر مدرنیته در جامعه ایرانی کمک میکند. تحقیقات (2010) Evans و (2016) .al et Lufity نشان دادهاند که شهود بر اساس تداعی سریع شکل میگیرد و میتواند تحت تأثیر هیجانات باشد. (2000) West & Stan بر اهیت تفکر نقاد و منطقی در تصمیم گیری،سوگیری ،و همچنین عملکرد بهتر اشاراتی دارند.در آثارش Berger (1967) تقدس زدایی را محصول رشد عقلانیت میداند.
نتیجه
با توجه به تحلیل نتایج حاصل از مرور ادبیات و مدل ریاضی، میتوان نتیجه گرفت که تضاد بین شهود و عقالنیت به عنوان دو رویکرد کامال متضاد در فرهنگ و جامعه ایرانی تأثیرات قابل توجهی بر پذیرش و توسعه مدرنیته دارد. تمایل حجیم جمعی به شعر و شهود میتواند مانعی برای توسعه تفکر نقادانه و علمی باشد که از اصول اساسی مدرنیته هستند. برای پیشرفت و توسعه مدرنیته در ایران، نیاز به تعادلی بین این دو رویکرد و استفاده همزمان از شهود و عقالنیت به عنوان مکملهای یکدیگر است. شهود به عنوان یک فرآیند ناخودآگاه و سریع در شکل گیری و تداوم شعر فارسی نقش مهمی ایفا میکندو از طرفی شعر فارسی عنصری مهم در جامعه ایرانی، به طور چشمگیری متاثر از شهود است و با مفاهیم عقالنیت و مدرنیته در تقامل است. عقالنیت بر تفکر نقادانه، پرسشگری، و ارائه راهحلهای منطقی تأکید دارد و به توسعه نهادهای قانونی، سکوالریزاسیون و توسعه علم و فناوری منجر شده است.همچنین با بررسی علمی و فلسفی باورها و نهادهای سنتی، به تدریج باعث کاهش جنبههای مقدس آنها شده و به توسعه و پیشرفت مداوم از طریق نوآوریهای تکنولوژیک و اجتماعی منجر شده است
تحقیقات بیشتر
- انجام مطالعات تجربی برای بررسی دقیقتر تأثیر شهود و عقلانیت بر تصمیمگیریها و رفتارهای فرهنگی در جامعه ایرانی.
- بررسی مقایسهای میان جوامع مختلف با تأکید بر نقش شهود و عقلانیت در پذیرش مدرنیته و توسعه فرهنگی.
- پژوهشهای بینرشتهای که تعامل بین شهود و عقلانیت را از زوایای مختلف روانشناسی، جامعهشناسی و تاریخ بررسی کنند.
کاربردهای عملی
- طراحی برنامههای آموزشی که به تعادل بین شهود و عقلانیت در سیستمهای آموزشی تأکید کنند، با هدف پرورش تفکر نقادانه و همزمان حفظ ارزشهای فرهنگی.
- توسعه کارگاهها و دورههای آموزشی برای ارتقای مهارتهای تفکر نقادانه و کاهش سوگیریهای شناختی در میان دانشجویان و حرفهایها.
- ترویج فرهنگ پرسشگری و تحقیق علمی در میان جامعه با تأکید بر اهمیت عقلانیت و همزمان حفظ ارزشهای فرهنگی و هنری که از شهود ناشی میشوند.
۶. منابع
Anderson, B. (1983). Imagined Communities: Reflections on the Origin and Spread of Nationalism. Verso.
Audi, R. (2015). Intuition and Its Place in Ethics. Journal of the American Philosophical Association, 1(1), 57-77.
Beck, J. S. (2011). Cognitive Behavior Therapy: Basics and Beyond. Guilford Press.
Berger, P. L. (1967). The Sacred Canopy: Elements of a Sociological Theory of Religion. Doubleday.
Chaffey, D., Chadwick, F. E., & Smith, P. R. (2012). Emotions and Intuition: A Study of Entrepreneurial Decision-Making. Journal of Small Business Management, 50(3), 490-504.
Darlow, A. L., & Sloman, S. A. (2010). Two Systems of Reasoning: Architecture and Relation to Emotion. Wiley Interdisciplinary Reviews: Cognitive Science, 1(3), 382-392.
Descartes, R. (1637). Discourse on the Method. Open Court Publishing.
Evans, J. St. B. T. (2010). Intuition and Reasoning: A Dual-Process Perspective. Psychological Inquiry, 21(4), 313-326.
Haidt, J. (2001). The Emotional Dog and Its Rational Tail: A Social Intuitionist Approach to Moral Judgment. Psychological Review, 108(4), 814-834.
Habermas, J. (1981). The Theory of Communicative Action. Beacon Press.
Heil, J. (1985). Belief and Desire: A Study in Folk Psychology. American Philosophical Quarterly, 22(3), 167-180.
Hobsbawm, E. (1996). The Age of Revolution: Europe 1789-1848. Vintage Books.
Kahneman, D. (2011). Thinking, Fast and Slow. Farrar, Straus and Giroux.
Kant, I. (1784). Answer to the Question: What Is Enlightenment? Penguin Classics.
Lewisohn, L. (2010). The Heritage of Sufism: Classical Persian Sufism from Its Origins to Rumi. Oneworld Publications.
Locke, J. (1689). An Essay Concerning Human Understanding. Clarendon Press.
Lufityanto, G., Donkin, C., & Pearson, J. (2016). Measuring Intuition: Nonconscious Emotional Information Boosts Decision Accuracy and Confidence. Psychological Science, 27(5), 622-634.
Mokyr, J. (1990). The Lever of Riches: Technological Creativity and Economic Progress. Oxford University Press.
Pizarro, D. A., & Bloom, P. (2003). The Intelligence of the Moral Intuition: The Dog’s Tail. Psychological Review, 110(1), 193-196.
Schimmel, A. (1992). A Two-Colored Brocade: The Imagery of Persian Poetry. University of North Carolina Press.
Stanovich, K. E., & West, R. F. (2000). Individual Differences in Reasoning: Implications for the Rationality Debate? Behavioral and Brain Sciences, 23(5), 645-665.
Taylor, C. (1995). Philosophical Arguments. Harvard University Press.
Tversky, A., & Kahneman, D. (1974). Judgment under Uncertainty: Heuristics and Biases. Science, 185(4157), 1124-1131.
Weber, M. (1922). Economy and Society: An Outline of Interpretive Sociology. University of California Press.
Yuan, X. (2002). The Power of Persian Poetry: Understanding and Translation. Journal of Language and Literature, 3(2), 214-233