چکیده
در بهار و تابستان ۲۰۲۲، در بحبوحه بحرانهای کمرشکن و تحریمها، جمهوری اسلامی «طرح جوانی جمعیت» را با «دو فوریت» از طریق مجلس و شورای نگهبان دنبال کرد و علیرغم مکانیسمهای بحثبرانگیزش و مخالفتهای گسترده مردم، آن را برای اجرای سریع آماده کرد. این مقاله استدلال میکند که جمهوری اسلامی کمتر نگران خاکستری شدن جمعیت ایران در آینده است و بیشتر نگران بازسازی پایگاه سیاسی در حال فرسایش خود است. رژیم تحت اصطلاح بیمعنی «جوانسازی جمعیت»، مشوقهایی را ایجاد میکند که برای پیروان محافظهکار و مطیعش قابل قبولتر است و توسط شهروندان مترقیتر طرد میشود. این سازوکارها شامل موضوعات مورد مناقشهای مانند ازدواج کودکان، ازدواجهای موقت یا چندهمسری قانونی است که از طریق مشوقهای مالی ترویج میشوند. در مقابل، خدمات تنظیم خانواده به میزان قابل توجهی کاهش یافته و برای زنان فقیرتر هزینه بالایی دارد. به این ترتیب، رژیم امیدوار است که نرخ باروری متفاوتی را بین وابستگان خود و مخالفان خود ایجاد کند تا به مرور زمان، سهم گروه اول را نسبت به گروه دوم افزایش دهد و نمایندگی سیاسی را به نفع خود حفظ کند. این رویکرد ایدئولوژیک جدید نیست. در واقع، روشهای جمهوری اسلامی شبیه «تئوری جایگزینی بزرگ» است – اصطلاحی که برتریطلبان سفیدپوست، ناسیونالیستهای مسیحی و گروههای راستگرای غربی برای بیان نگاه و نگرانیشان از کاهش سهم جمعیتی خود نسبت به مخالفان سکولارشان استفاده میکنند. در غرب نیز این گروهها در پوشش شعارهای خوشظاهری مانند «ارزشهای خانوادگی» یا «نجات نوزادان»، برای دههها سیاستهای طرفدار زایمان را ترویج کردهاند، که در نتیجه حقوق باروری زنان را هدف قرار داده و دسترسی آنها به پیشگیری از بارداری و سقط جنین را محدود میکند – آنچه که در جوهر خود حق انتخاب زنان و اختیار بر زندگیشان را محدود میکند.