چکیده
با وجود اینکه تاریخ روابط روسیه و ایران به طور جدی کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است، تعداد کمی مطالعه وجود دارند که نقش استعماری سرکوبگر روسیه تزاری در ایران طی قرن نوزدهم و دو دهه اول قرن بیستم را رد کنند. با این حال، تقریباً هیچ نوشتهای درباره تحولات اساسی که بلافاصله پس از انقلاب فوریه ۱۹۱۷ در سیاست روسیه در ایران آغاز شد، وجود ندارد.
اطلاعات کمی در مورد پروژههای کلان وجود دارد که از طریق آنها قرار بود روسیه «دموکراسی خود» را به آذربایجان ایران و دیگر استانهای شمالی آن به ارمغان بیاورد و سپس آن را در سراسر ایران گسترش دهد. این امر قرار بود توسعه سیاسی و تجاری روسیه را تا خلیج فارس، که هدف نهایی برای دههها بود، تسهیل کند.
با استفاده از اسناد منتشر نشده از آرشیوهای روسیه، بریتانیا و فرانسه، این مقاله مکاتبات مربوطه بین هیئتهای روسی، بریتانیایی و فرانسوی در تهران و مقامات مرکزی آنها در دهه ۱۹۰۹ تا ۱۹۱۹ [۱۲۸۸ تا ۱۲۹۸ خ.]، از جمله دولتهای کوتاهمدت جمهوری روسیه را، بررسی میکند. در این راستا، این مقاله نقش محلی دیپلماتهای روسی در ایران مانند ولادیمیر مینورسکی (۱۸۷۷-۱۹۶۶) در ظهور این پروژهها را تحلیل میکند و تجلی سرمایه نمادین و تعامل سازنده روابط قدرت و دانش را بررسی میکند.
کلیدواژهها
روابط روسیه و ایران، خزر، قفقاز، مینورسکی، کرزن