چکیده
این مقاله به بررسی مسیر مبارزه مداوم زنان ایرانی برای برابری و عاملیت سیاسی علیه مردسالاری الهیاتی دولت میپردازد که در جنبش «زن، زندگی، آزادی» پس از مرگ غمانگیز مهسا/ژینا امینی در سال ۲۰۲۲ به اوج خود رسید. این مقاله ریشههای عمیق تاریخی کنشگری زنان را از اعتراضات ادبی و مشارکتهای پارلمانی پیشین گرفته تا کمپینهای مردمی مانند جنبش یک میلیون امضا برجسته میکند. این مقاله تنش سیستماتیک بین ساختار قانونی محدودکننده دولت – که نابرابری را از طریق حجاب اجباری و حقوق مشروط نهادینه میکند – و دستاوردهای فزاینده آموزشی و حرفهای جامعه مدنی را تجزیه و تحلیل میکند. نویسنده استدلال میکند که این ناهماهنگی باعث نارضایتی گسترده شده و تکیه دولت بر «افسانه فرودستی زنان» را آشکار میکند. در نهایت، این جنبش، به رهبری زنان و حمایت مردان، نشاندهنده یک تغییر پارادایم اساسی در رابطه جامعه و دولت است و منطق متحجر جداسازی جنسیتی اجباری و خشونت را به چالش میکشد.