چکیده
این مقاله به واکاوی دو روند کلیدی در تاریخ اندیشهٔ ایران معاصر میپردازد: نخست، پویایی نظریهها در فرآیند «سفر» میان بسترهای فرهنگی و جغرافیایی و دگردیسی معناییِ ناشی از آن؛ دوم، نقش ترجمه در ورود ایدهها به ایران و پیامدهای بحرانزای ترجمهٔ بیزمینه و تقلیدی. بخش نخست، با اتکا به مفهوم «سفر نظریهها» نزد ادوارد سعید، نشان میدهد که مفاهیم در گذار از یک زمینه به زمینهای دیگر بازخوانی و بازآفرینی میشوند؛ نمونهٔ برجستهٔ آن مهاجرت ایدهٔ «غربزدگی» از دستگاه فکری هایدگر به افق ایرانی و سپس هندی است. بخش دوم با تحلیل تجربهٔ ترجمه در علوم انسانی ایران استدلال میکند که غفلت از زمینههای تاریخی و معرفتشناختیِ مفاهیم، به گسست نظری و تضعیف ظرفیت نظریهپردازی انجامیده است. جمعبندی دو بخش تصویری سنجیده و انتقادی از مسیر جابهجایی ایدهها در ایران عرضه میکند که بر امکان گفت وگوی خلاق و زمینهمند می افزاید.