چکیده
افزایش قابلتوجه نرخ تورم از سال۱۳۹۶ تاکنون تبعات زیادی برای جامعهی ایران به همراه داشته است. یکی از مهمترین آنها، تأثیر بر طبقهی متوسط شهری و تغییراتی بوده است که متعاقب آن در سبک زندگی، نحوهی مصرف و ترکیب سرمایهی اقتصادی و فرهنگی ایشان به وجود آمده است که افزایش آسیبپذیری مالی و همزمان دشواری حفظ سبکزندگی پیشین را به همراه داشته است که در نهایت میتواند منجر به ریزش طبقهی متوسط شود. برای بررسی این موضوع و تحلیل تغییرات رخداده در زیست طبقهی متوسط شهری، سعی شده است با استفاده از نظریات پیر بوردیو پیوندی بین سبک زندگی و تحلیل طبقاتی برقرار شود. در این مقاله در قالب پژوهشی کیفی و به کمک نظریهی دادهمحور به شناسایی عوامل موثر بر ریزش طبقهی متوسط شهری و ایجاد تهیدستان جدید شهری پرداخته شده است. بیکاری، تغییر در وضعیت اشتغال (کارهای پارهوقت، کاهش حقوق، موقتیسازی کار و ..) و کاهش سرمایهی اقتصادی و فرهنگی زمینهی ریزش طبقهی متوسط را فراهم میکند. قوانین حمایتی ناکارآمد و کاهش حمایت دولت، دست کارفرما را برای تغییر شرایط کار باز گذاشته و به افزایش بیکاری منجر میشود. مشکلات تأمین مالی در شرایط بحران (مانند هزینهی درمان، خرید کالاهای ضروری، افزایش اجارهبها و …) و افزایش قیمت کالاها و خدمات، سرمایهی اقتصادی و فرهنگی افراد را کاهش داده و آنها را بیشازپیش در شرف ازدستدادن جایگاه طبقاتیشان قرار میدهد. بحرانهای ساختاری اقتصاد ایران و ریسک سرمایهگذاری در دوران تحریم عوامل ساختاری موثر بر بروز مقولات علی هستند که زمینه را برای بیکاری و کاهش سرمایهی اقتصادی و فرهنگی فراهم میکنند. در نهایت در این ارائه پیامدهای ریزش طبقهی متوسط شهری که شامل تغییرات در سبک زندگی، بدمسکنی و مهاجرت به پیرامون، سلب مالکیت از تودهها، اختلال در بازتولید اجتماعی نیروی کار و حاشیهایشدن آن و افزایش شیوههای خشونتآمیزتر مقاومت و اعتراض هستند، مورد بحث و بررسی قرار میگیرند. با توجه به ماهیت این پژوهش، محدودیت شمار مصاحبهشوندگان و قلمرو تحقیق (شهر تهران)، تعمیم یافتههای این پژوهش و دستیابی به نظریهای با روایی و پایایی بالا، نیازمند پژوهشهایی به مراتب گستردهتر و جامعتر است.