چکیده
موضوع این نوشته بررسی تحولات نهاد روحانیت در قرن ۱۴ شمسی است. پیشینه شکلگیری این نهاد به عصر صفویان باز میگردد که پس از به قدرت رسیدن و اعلام تشیع همچون مذهب رسمی زمینه شکلگیری این نهاد در مقام مشروعیتبخشی به سلطنت را فراهم کردند. پس از این دوران تا پیروزی انقلاب ایران ما شاهد تغییر و تحولات عظیمی در درون این نهاد و در رابطه با قدرت سیاسی و جنبشهای اجتماعی هستیم. برای فهم بهتر این تحولات دو مرحله را تفکیک کرده ایم. مرحله اول که نیمه نخست قرن ۱۴ را در بر میگیرد و با شکست جنبش مشروطه آغاز و با استقرار حکومت پهلوی ادامه مییاید. در این دوران روحانیت وارد چالش با دنیای مدرن و ارزشهای آن میشود و مجبور به بازاندیشی درباره رابطه دین با دنیای مدرن است. وزش نسیم تجدد برای برخی و طوفان این رویداد برای برخی دیگر باعث شد تا روحانیت به فکر حفظ این نهاد برآید. دو رویداد نقش مهمی در تثبیت این نهاد در قرن ۱۴ بازی کرد: رویداد نخست تلاش جهت انتقال مرکز روحانیت و مرجعیت از نجف به قم است که سرآغاز آن مستقر شدن آیت الله حائری یزدی در قم و تاسیس حوزه علمیه قم است. رویداد دوم فوت آیت الله بروجردی در سال ۱۳۴۰ و بحران مرجعیت در درون نهاد روحانیت است که کم کم زمینه سربرآوردن آیت الله خمینی و تثبیت مرجعیت او میشود. مرحله دوم که با پیروزی انقلاب ایران و استقرار حکومت دینی آغاز شد و روحانیت به آزمون تازهای فراخوانده شد. اگر در نیمه نخست قرن ۱۴ این نهاد مواجهه با امواج دنیای مدرن بود در نیمه دوم قرن ۱۴ و از سالهای دهه ۱۳۶۰ شمسی نهاد روحانیت مواجهه با حکومتی شد که نه تنها قدرت سیاسی را در دست داشت بلکه با تکیه بر قدرت سیاسی کوشش در استقرار شریعت در دنیای امروز داشت. در مواجهه با حکومت دینی، از یک سو با جریان بنیادگرایی دینی به رهبری مصباح یزدی مواجه هستیم که مدافع استقرار شریعت است و از سوی دیگر با اصلاحطلبان مسلمانان یا نواندیشان مسلمان که خواستار فعال کردن جمهوریت و اجرای سازوکارهای مدرن در درون حکومت هستند و سرانجام با روحانیت سنتی مواجه هستیم که پرداختن به مسئله حکومت و دخالت در چنین امری را خارج از حیطه حوزههای رسمی دین میدانست و نه به مخالفت آشکار با جریان مدافع ولایت فقیه برخاست و نه موافق تام و تمام حکومت دینی بود. در این نوشته از آنجا که پرداختن به همه این گرایشها ناممکن بود به ارائه نظریات دو مجتهد بیرون از حکومت، مهدی حائری یزدی و سید کمال حیدری، بسنده کردهایم که با قرائت خاص خود مدافع دخالت مردم در حکومت و وکالت آنان در عصر غیبت هستند.