چکیده
این مقاله بررسی کوتاهی است از جوانب مختلف جنبش نوین اجتماعی «زن، زندگی، آزادی» که به نام جنبش ژینا یا مهسا هم شناخته میشود. از لحاظ ذهنی یا فلسفی و تئوریک، این جنبش تبلوری است از یک «لحظه هستی گرایانه» (اگزیستانسیالیستی)، به ویژه در میان نسل جوان زنان و مردان شهری طبقه متوسط و کارگری که زندگی شان تحت تاثیر فرایندهای دهههای اخیر جهانی-محلی شکل گرفته است. انعکاس پرقوتی است از یک اشتیاق عمیق برای رهایی و پس گرفتن زندگی با عزت و حرمت، «یک زندگی معمولی» خود مختار، به ویژه در میان زنان جوان. و همانا نشانگر یک شکاف عمیق فرهنگی، سیاسی و اخلاقی است میان اکثریت مردم و اقتدارگرایان فاسد و سرکوبگر اسلامچی حاکم. این جنبش درحالیکه یک گسست نوین از نظام ایدئولوژیک و سیاسی کنونی است، در عین حال بسیاری از مطالباتش ریشه در ارزشهای تاریخ بیش از ۱۲۰ سال مبارزه ایرانیان برای حقوق شهروندی زن و مرد، حکومت قانون، دموکراسی، آزادی، عدالت، شادی و سعادت و رفاه دارد. این نوشته ابعاد چندگانه و تقاطعی جنبش را که مبانی اصلی تبعیض و ستمهای مورد اعتراض هستند را نیز مورد توجه و تحلیل قرار میدهد، از جمله جنسیت و سکسوالیته، تفاوتهای نسلی، اتنیکی، و طبقاتی. در پایان اشاره کوتاهی میشود به کاستیها و آسیبها و خطراتی که جنبش را مورد تهدید قرارمیدهد و چشم انداز آتی آن با توجه به دست آوردها و نقاط قوتش تا به کنون.