چکیده
در بخش اول این مقاله، به نگاه انتقادی مارکس به رویکرد کانت و هگل به مجازات پرداخته شده و بیان شده است انتقاداتی که او در این موضوع به کانت و هگل وارد کرده ناظر بر رویکرد اجتماعیِ کانونی و پررنگ همیشگیای است که در متن او وجود دارد و همین رویکرد انتقادی است که به نظر مارکس در مورد جرم و مجازات شکل داده است. در بخش دوم، به رویکرد مستقل مارکس در مورد مجازات اعدام پرداخته شده و معلوم شده است که رویکرد اجتماعیِ او یا به قول لوکاچ «رویکرد هستیشناختیِ اجتماعیِ مارکس» در اعلام موضع مارکس در مجازات اعدام تأثیر گذاشته و درواقع همین رویکرد هستیشناختیِ اجتماعی است که باعث شده است او مخالف سرسخت مجازات اعدام و خواستار الغای آن باشد. «هستیشناسیِ اجتماعیِ مارکس» تمی است که دو بخش این مقاله را به یکدیگر پیوند داده است، همانطوری که متون مختلف مارکس را با یکدیگر مرتبط ساخته است.