مفهومِ الیناسیون و اینکه «حق حاکمیت غیر قابل واگذاری است» در اندیشه‌ی ژان ژاک روسو و کارل مارکس
تصویر مقاله مفهوم الیناسیون

مفهومِ الیناسیون و اینکه «حق حاکمیت غیر قابل واگذاری است» در اندیشه‌ی ژان ژاک روسو و کارل مارکس

This post is also available in: English

https://doi.org/10.53895/iaj1002

ایران آکادمیا شماره ۱۰
10 محتوا

نام‌ها

 

چکیده

امروز مسئله‌ی ازخودبیگانگی را می‌بایست از جهاتِ بسیاری به عنوان مهم‌ترین مسئله‌ی وجودی (اگزیستانسیال) در عصر جدید در نظر گرفت. این مسئله در حوزه‌های مختلف از فلسفه و ادبیات تا نقاشی و سینما خودش را بروز داده است. این مسئله اولین بیان‌های نظریِ خودش را تنها در ابتدایِ قرن نوزدهم و در آلمان به دست آورد. اما جالب است که بدانیم که در سطحِ فلسفه‌ی سیاسی و پیش از طرحِ مسئله‌ی ازخودبیگانگی، ژان ژاک روسو در موضوعی بسیار حساس و در اختلافی که با دیگر متفکرانِ جریانِ اصلیِ فلسفه‌ی سیاسی (هابز، لاک و دیگران) داشت به بحثِ بیگانگی در قالبِ واگذاریِ «اراده» به غیر پرداخته بود. این موضوع هنوز هم می‌تواند محلِ اختلافِ جدی میانِ کسانیِ مشروعیت را ناشی از «قدرت» می‌دانند و کسانی که منشاء مشروعیت را اراده‌ی مردم می‌دانند باشد (رئالیست‌ها و دموکرات‌ها).

کافی‌ست نگاهی به عناوینِ اخبار در منطقه‌ی خاورمیانه بیاندازیم تا ببینیم همزمان که باور به دموکراسی بینِ اقشارِ مختلف از مردم گسترش می‌یابد، چه میزان دولت‌های اقتدارگرا در تلاش‌اند تا این رویکرد را توجیه کنند که وقتی گروهی قدرت را در دست دارد پس واجد نوعی مشروعیت نسبی هم خواهد بود. این در حالی‌ست که روسو (و در سطحیِ عام‌تر مارکس) دلایلی می‌آورند که چنین توجیهی «معقول» نیست و بنابراین در واقعیت هم نمی‌تواند تا زمانی طولانی از خودش دفاع کند (البته که هر عقل‌گرایی باور دارد «هر آنچه عقلانی‌ست روزی به واقعیت خواهد پیوست»). البته که باریک‌اندیشیِ دیالکتیکی باید همواره هشیار باشد تا مبادا خودِ «عقلانیت» به ابزاری برای اقتدار بدل شود و از سرچشمه‌های اجتماعیِ خودش فاصله بگیرد.

در پیوند با این محتوا

پیشنهاد ما

خبرها

رویدادها